گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸۵

سه روز شد که نگارین من دگرگون‌ست
شکر ترش نبود آن شکر ترش چون‌ست
به چشمه‌ای که در او آب زندگانی بود
سبو ببردم و دیدم که چشمه پرخون‌ست
به روضه‌ای که در او صد هزار گل می‌رست
به جای میوه و گل خار و سنگ و هامون‌ست
فسون بخوانم و بر روی آن پری بدمم
از آنک کار پری‌خوان همیشه افسون‌ست
پری من به فسون‌ها زبون شیشه نشد
که کار او ز فسون و فسانه بیرون‌ست
میان ابروی او خشم‌های دیرینه‌ست
گره در ابروی لیلی هلاک مجنون‌ست
بیا بیا که مرا بی‌تو زندگانی نیست
ببین ببین که مرا بی‌تو چشم جیحون‌ست
به حق روی چو ماهت که چشم روشن کن
اگر چه جرم من از جمله خلق افزون‌ست
به گرد خویش برآید دلم که جرمم چیست
از آنک هر سببی با نتیجه مقرون‌ست
ندا همی‌رسدم از نقیب حکم ازل
که گرد خویش مجو کاین سبب نه زان کون‌ست
خدای بخشد و گیرد بیارد و ببرد
که کار او نه به میزان عقل موزون‌ست
بیا بیا که هم اکنون به لطف کن فیکون
بهشت در بگشاید که غیر ممنون‌ست
ز عین خار ببینی شکوفه‌های عجیب
ز عین سنگ ببینی که گنج قارون‌ست
که لطف تا ابد‌ست و از آن هزار کلید
نهان میانه کاف و سفینهٔ نون‌ست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سه روز شد که نگارین من دگرگون‌ست
شکر ترش نبود آن شکر ترش چون‌ست
هوش مصنوعی: سه روز است که معشوقم تغییر حالت داده و شکر شیرین دیگر طعمی ندارد.
به چشمه‌ای که در او آب زندگانی بود
سبو ببردم و دیدم که چشمه پرخون‌ست
هوش مصنوعی: به چشمه‌ای که به نظر می‌رسید آب حیات بخش دارد، رفتم با کاسه‌ای در دست، اما متوجه شدم که آن چشمه پر از خون است.
به روضه‌ای که در او صد هزار گل می‌رست
به جای میوه و گل خار و سنگ و هامون‌ست
هوش مصنوعی: در باغی که به جای شکوفه و میوه باید انتظار زیبایی داشت، فقط خار و سنگ و بیابان وجود دارد.
فسون بخوانم و بر روی آن پری بدمم
از آنک کار پری‌خوان همیشه افسون‌ست
هوش مصنوعی: من همواره با نغمه‌ای زیبا برای تو جادو می‌کنم و بر وجودت جلوه‌ای از زیبایی به ارمغان می‌آورم، زیرا کار این جادوگری همیشه جذاب و فریبنده است.
پری من به فسون‌ها زبون شیشه نشد
که کار او ز فسون و فسانه بیرون‌ست
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است: محبوب من آنقدر زیبا و جذاب است که نمی‌توان با ترفندها و حقه‌ها به او دست یافت، زیرا او فراتر از این چیزهاست و ماهیتش به گونه‌ای است که نمی‌توان آن را با فریب تسخیر کرد.
میان ابروی او خشم‌های دیرینه‌ست
گره در ابروی لیلی هلاک مجنون‌ست
هوش مصنوعی: در میان ابروی او، عصبانیت‌های قدیمی نهفته است و گره‌ای که در ابروی لیلی وجود دارد، سبب نابودی مجنون می‌شود.
بیا بیا که مرا بی‌تو زندگانی نیست
ببین ببین که مرا بی‌تو چشم جیحون‌ست
هوش مصنوعی: بیا و با من باش، چون بدون تو زندگی برایم معنا ندارد. نگاهی بنداز که نبودنت برای من مانند چشمی در دریا می‌ماند.
به حق روی چو ماهت که چشم روشن کن
اگر چه جرم من از جمله خلق افزون‌ست
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و روشنی چهره‌‌ات، برایم روشنایی ببخش، حتی اگر گناه من از دیگران بیشتر باشد.
به گرد خویش برآید دلم که جرمم چیست
از آنک هر سببی با نتیجه مقرون‌ست
هوش مصنوعی: دل من به دور خود می‌چرخد و می‌پرسد که علت گناه من چیست، زیرا هر علتی همیشه با نتیجه‌ای همراه است.
ندا همی‌رسدم از نقیب حکم ازل
که گرد خویش مجو کاین سبب نه زان کون‌ست
هوش مصنوعی: به من پیامی می‌رسد از جانب کسی که حکم ازلی را صادر کرده است، که باید در جست‌وجوی خودت نباشی، زیرا این موضوع به وجود تو مربوط نمی‌شود و ربطی به اصل وجود ندارد.
خدای بخشد و گیرد بیارد و ببرد
که کار او نه به میزان عقل موزون‌ست
هوش مصنوعی: خداوند می‌دهد و می‌گیرد، می‌آورد و می‌برد؛ زیرا کارهای او با معیارهای عقلانی قابل اندازه‌گیری نیستند.
بیا بیا که هم اکنون به لطف کن فیکون
بهشت در بگشاید که غیر ممنون‌ست
هوش مصنوعی: بیا و با لطف و کرم خود، درهای بهشت را برای ما بگشا، زیرا کسی جز تو شایسته‌ی این نعمت نیست.
ز عین خار ببینی شکوفه‌های عجیب
ز عین سنگ ببینی که گنج قارون‌ست
هوش مصنوعی: اگر از نظرگاه درخت خاردار به دنیا نگاه کنی، شکوفه‌های شگفت‌انگیز را می‌بینی و اگر از دید سنگ نگاه کنی، گنج‌های با ارزشی که شبیه گنج قارون هستند را خواهی دید.
که لطف تا ابد‌ست و از آن هزار کلید
نهان میانه کاف و سفینهٔ نون‌ست
هوش مصنوعی: لطف الهی همیشه وجود دارد و در میان حروف «کاف» و «نون» رازها و کلیدهای بسیاری نهفته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۸۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/06/09 08:09
مرتضی

من فکر میکنم در بیت"از آن که کار پری خوان... ؛از آن که کار پری خان درست باشد.

1396/06/09 17:09
بابک چندم

@مرتضی،
"پری خوان" یعنی آنکه پری را فرا می خواند یا احضار می کند...

1396/06/09 23:09
nabavar

پری خوان : آنکه تسخیر جن کند ، افسونگر ، جن گیر
در قدیم معمول بود ، پریشانی روح را با بیرون کردن جن از بدن بیمار درمان می کردند.
شامورتی بازی حقه بازان

1396/06/10 11:09

به چشمه ای که دراوآب زندگانی بود
سبو ببردم و دیدم که چشمه پر خون است

1397/08/17 00:11
ابراهیم

این بیت گویا درستش اینه:
ندا همی‌رسدم از نقیب حکم ازل
که گرد خویش مجو کاین سبب نه زاکنون است

1399/01/05 13:04
جلیل Jalilomidi@yahoo.com

درود بر تو ای ابراهیم!
که گرد خویش مجو کاین سبب نه زاکنون است
بله میان سبب و نتیجه مقارنت و مقاربت هست ولی سبب دل‌دادگی و شوریدگی و سرگشتگی کنونی ما امروزی نیست. از ابتدای آفرینش آدم بوده است؛ از آن زمان که در جواب ألستُ بربکم؟ گفتیم: بلی

1400/09/12 12:12
محسن جهان

تفسیر ابیات ۱۱ و ۱۲ بشرح زیر است:

الطاف الهی که بشر از آن متنعم می‌شود را نمی‌توان با عقل جزیی ارزیابی کرد و به خواست و میزان خودش عطا می‌فرماید.
با توجه به آیات ۱۱۷ سوره بقره و ۳ سوره قلم، مولانا خطاب به انسان می‌فرماید بشتاب که هر لحظه درهای بهشت جاودان  به لطف او با حکم کن فیکون گشوده شود. که این امر در صورت تسلیم بدون چون و چرای انسان به رخدادهای هر لحظه امکان پذیر است.