غزل شمارهٔ ۴۵۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
حضرت مولانا جلال الدین در این غزل شیوا به یازده مقام از مقامات دوازده گانه موسیقی اشاره فرموده است:
مقام در موسیقی، پردهٔ سرود را میگویند که در زبان فرانسه آن را مود میخوانند.
دوازده مقام به شرح زیر است: 1- راست 2-شباب، صفاهان 3-بوسیلک 4- عشاق 5-زیر بزرگ 6- زیر کوچک 7- حجاز، باخزر 8- عراق 9- زنگله، نهاوند 10 - حسینی 11- رهاوی 12- نوا
در نصاب الصبیان مقامهای موسیقی این گونه نام برده شده است.
عشاق و مراقد و حسینی است چو راست
در پرده بوسیلک، رهاوی و نواست
تا گشت رواج در صفاهان و عراق
زنگو و حجاز، کوچک اندر بر ماست
در بعضی از منابع هم از پردههای دیگری مانند خراسان، دلنواز و ... نام برده شده است.
راستی بستان مقام دلنواز است این زمان
خوشنوایی در مقام دلنواز آغاز کن
دوستان اگر لطف بفرمایند اصطلاحات و مقامات یاد شده را برای قرائت صحیح شعر با قلم درشت درج کنند سپاسگزار خواهم بود.
.
نکته قابل توجه توجه تو این شعر اینه که علاوه بر این که تسلط مولانا رو به انواع مقامات و شعبات نشون میده،در بردارنده هنگام استفاده از اونها رو هم ذکر میکنه....مثلا بین اهل فن قدیم موسیقی مرسوم بوده که رهاوی رو هنگام خفتن مینواختند و مولانا هم در این شعر این مطلب رو بیان کرده.مشت نمونه خرواره!
ای عشق عقل را تو پراکنده گوی کن..
ای عشق! نکتههای پریشانم آرزوست..
در همین دیوان غزل زیر به مقامات دوازده گانه موسیقی اشاره فرموده است
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۳/
فرهنگ ایران، به همه حواس انسان، "بوی" میگفت. همه حواس، ویژگی "بوئیدن" را داشتند . بوئیدن، به معنای جستجو کردن در تاریکی است. بوئیدن، به معنای همآغوشی و آمیزش با آنچه بوئیده (حس کرده) میشود، هست. به عبارت دیگر، همه حواس انسانی ، هم گوهر جویندگی و آزمودن دارند، و می بویند، و هم گوهر عشقبازی با محسوسات خود دارند . بوکردن نیز مانند مار و هه ستکار در کردی ، که اندام حسی باشد در اصل، معنای جستجو، برای عشق ورزیدن و شادی و آفریدن بوده است . در برهان قاطع، بویچه، به معنای پیچه یا عشقه است که نماد عشق است. همچنین بو، درلغت، معنای "محبت" هم را دارد.
صد جوی آب بسته ام از دیده بر کنار بر بوی تخم مهر، که در دل بکارمت - حافظ
"بـوی"، فروزهِ رام، نخستین پیدایش سیمرغ یا خدا است، که روان انسان میباشد. به عبارتی دیگر، حواس جوینده انسان، نخستین پیدایش ذات خدا و بهمن، یا نخستین تابش ِ بن آفریننده هستی - هستند. پس "بوی" یا "بون"، گوهر "بودن" است.
در یوستی بود = bud دارای معانی 1- بوئیدن و بوی خوش دادن 2- گمان وحدس زدن ، بدید آمدن 3- انگیختن و بیدارکردن است . و بو bu هم، به معنای بودن و هم به معنای شدن است . این پیوند تنگاتنگ و جدا ناپذیرِ- بـوئـیـدن – و - بـودن - از کجا میآید ؟ این پیوند تنگاتنگ ، پی آیند آزمون بنیادیست که انسانها در هزاره ها کرده اند ، که تلاش برای آشنائی با آن ، برای شناخت فرهنگ ایران، و جنبش اندیشه ها در عرفان ایران ، ضروریست .
ای باد خوش، که از چمن عشق میرسی بر من گذر، که بوی گلستانم آرزوست
دوست عزیز
"بو" یعنی -> نشان ، نماد
از حافظ:
"می خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست"
گل می خواست که نشان یا تصویری از دوست بیاراید یا ارایه دهد...
برای معنی درست در اینجا به راهنمایی خانوم هنگامه حیدری توجه کنید...
تنها این غزل و چند غزل دیگر ما بقی اشعار سست و کم مایه
با سلام و احترام، نام مقامهای موسیقی با اِعراب جهت تلفظ صحیح، مشخص شده است:
ای چنگ پردههای «سِپاهان»م آرزوست
وی نای، نالۀ خوشِ سوزانم آرزوست
در پردۀ «حِجاز» بگو خوش ترانهای
من هدهدم، صفیرِ سلیمانم آرزوست
از پردۀ «عِراق (یا: عَراق)» به «عُشّاق» تحفه بَر
چون «راست» و «بوسَلیکِ» خوشالحانم آرزوست
آغاز کن «حسینی» زیرا که «مایه» گفت
کان «زیرِ خُرد*» و «زیرِ بُزرگ**»انم آرزوست
در خواب کردهای ز «رَهاوی» مرا کنون
بیدار کن به «زَنگُله***»ام کانم آرزوست
این علم موسقی بر من چون شهادتست
چون مؤمنم شهادت و ایمانم آرزوست
ای عشق! عقل را تو پراکنده گوی کن
ای عشق! نکتههای پریشانم آرزوست
ای بادِ خوش! که از چمنِ عشق میرسی
بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست
در نور یار صورت خوبان همینمود
دیدار یار و دیدن ایشانم آرزوست
.
*مقصود، مقام «زیرْاَفْکَنْدِ خُرد (کوچک)» است.
**مقصود، مقام «زیرْاَفْکَنْدِ بزرگ» است.
***مقصود، مقام «زَنگوله» است.