گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۴

روز و شب خدمت تو بی‌سر و بی‌پا چه خوشست
در شکرخانه تو مرغ شکرخا چه خوشست
بر سر غنچه بسته که نهان می‌خندد
سایه سرو خوش نادره بالا چه خوشست
زاغ اگر عاشق سرگین خر آمد گو باش
بلبلان را به چمن با گل رعنا چه خوشست
بانگ سرنای چه گر مونس غمگینان‌ست
از دم روح نفخنا دل سرنا چه خوشست
گرچه شب بازرهد خلق ز اندیشه به خواب
در رخ شمس ضحی دیده بینا چه خوشست
بت پرستانه تو را پای فرورفت به گل
تو چه دانی که بر این گنبد مینا چه خوشست
چون تجلی بود از رحمت حق موسی را
زان شکرریز لقا سینه سینا چه خوشست
که صدا دارد و در کان زر صامت هم هست
گه خمش بودن و گه گفت مواسا چه خوشست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز و شب خدمت تو بی‌سر و بی‌پا چه خوشست
در شکرخانه تو مرغ شکرخا چه خوشست
هوش مصنوعی: خدمت به تو در تمام روز و شب بدون هیچ‌گونه ادعایی بسیار دل‌نشین است. در جایی که تو هستی، مانند مرغی شیرین‌زبان، همه چیز زیبا و خوشایند به نظر می‌رسد.
بر سر غنچه بسته که نهان می‌خندد
سایه سرو خوش نادره بالا چه خوشست
هوش مصنوعی: سایه‌ی خوش‌فرم درخت سرو در کنار غنچه‌ای که بسته و هنوز شکفته نشده، خنده‌ای پنهان دارد. این تصویر نشان‌دهنده زیبایی و نشاطی است که در پنهان بودن آن غنچه نهفته است.
زاغ اگر عاشق سرگین خر آمد گو باش
بلبلان را به چمن با گل رعنا چه خوشست
هوش مصنوعی: اگر زاغی به خاطر یک چیز بی‌ارزش مانند سرگین خر عاشق شود، باید بدانید که برای بلبل‌ها در باغ، زندگی با گل‌های زیبا چقدر خوشایند و دلپذیر است.
بانگ سرنای چه گر مونس غمگینان‌ست
از دم روح نفخنا دل سرنا چه خوشست
هوش مصنوعی: صدای سرنا چه با احساس است، حتی اگر برای غمگین‌ها نواخته شود. نفس زندگی در این آوای دلنشین نهفته است و لحن سرنا به دل شادابی می‌بخشد.
گرچه شب بازرهد خلق ز اندیشه به خواب
در رخ شمس ضحی دیده بینا چه خوشست
هوش مصنوعی: هرچند که شب خواب را بر مردم غالب می‌کند و آن‌ها از فکر و اندیشه دور می‌شوند، ولی آنگاه که صبح طلایی روشن می‌شود و چهره‌اش دیده می‌شود، برای آن فرد بینا چقدر زیباست.
بت پرستانه تو را پای فرورفت به گل
تو چه دانی که بر این گنبد مینا چه خوشست
هوش مصنوعی: بت پرستانه، تو قدم در گلی گذاشتی که نمی‌دانی در این گنبد آسمانی چه زیبایی‌هایی وجود دارد.
چون تجلی بود از رحمت حق موسی را
زان شکرریز لقا سینه سینا چه خوشست
هوش مصنوعی: زمانی که رحمت الهی به اوج خود رسید و نور خداوند بر موسی ظاهر شد، دل او از شکر و شادمانی سرشار گردید. دیدار حق چقدر دلنشین و شیرین است، همانند زیبایی کوه سینا.
که صدا دارد و در کان زر صامت هم هست
گه خمش بودن و گه گفت مواسا چه خوشست
هوش مصنوعی: صدایی دارد و در معدن طلا هم خاموش است؛ گاه در سکوتش است و گاه در سخن گفتنش. چنین حالتی زیباست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۱۴ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1402/09/16 16:12
محمدحسین یوسفی mhh.yousefi@gmail.com

با سلام 

این مصرع چقدر جالب است:

"گه خمش بودن و گه گفت مواسا چه خوشست"