اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هله ای آنک بخوردی سحری باده که نوشت
هله پیش آ که بگویم سخن راز به گوشت
هوش مصنوعی: بیدار باش، تو که شربت سحری را نوشیدی، بیا نزد من تا رازی را برایت بگویم و در گوشت نجوا کنم.
می روح آمد نادر رو از آن هم بچش آخر
که به یک جرعه بپرد همه طراری و هوشت
هوش مصنوعی: روح نادر به سراغت آمده است، پس بگذار یک بار بچشی تا به سرعت همه ترفندها و زیرکیهایش را درک کنی.
چو از این هوش برستی به مساقات و به مستی
دهدت صد هش دیگر کرم باده فروشت
هوش مصنوعی: وقتی از این عقل و هوش دور شوی و به مستی و شادابی برسی، صدها نشانه و علامت دیگر از کرم و لطف شراب به تو میدهد.
چو در اسرار درآیی کندت روح سقایی
به فلک غلغله افتد ز هیاهوی و خروشت
هوش مصنوعی: زمانی که به عمق اسرار وارد شوی، روح سقا به پرواز درمیآید و آسمان را پر از سر و صدا و هیاهو میکند.
بستان باده دیگر جز از آن احمر و اصفر
کندت خواجه معنی برهاند ز نقوشت
هوش مصنوعی: بادهی تازهای بیاور که رنگ آن به سرخی و زردی نرود، ای آقا! تا معنا را از پیچیدگیهای گفتهات رها کنی.
دهد آن کان ملاحت قدحی وقت صباحت
به از آن صد قدح می که بخوردی شب دوشت
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی و دلربایی دارد، در زمان صبح به تو جامی میدهد که به مراتب از صد جام شرابی که شب گذشته نوشیدی، بهتر است.
تو اگر های نگویی و اگر هوی نگویی
همه اموات و جمادات بجوشند ز جوشت
هوش مصنوعی: اگر تو صدای خود را بالا نبری و نگوئی چه کسی هستی، همه موجودات زنده و بیجان به حرکتی در میآیند به خاطر جوش و خروش تو.
چو در آن حلقه بگنجی زبر معدن و گنجی
هوس کسب بیفتد ز دل مکسبه کوشت
هوش مصنوعی: وقتی در آن جمع خاص جای میگیری، احساس میل به به دست آوردن علم و ثروت در دلت زنده میشود.
تو که از شر اعادی به دو صد چاه فتادی
برهانید به آخر کرم مظلمه پوشت
هوش مصنوعی: تو که از دست دشمنان به شدت به زحمت افتادهای، به کمک کرم و لطفی که داری، از این وضعیت رهایی یاب.
همه آهنگ لقا کن خمش و صید رها کن
به خموشیت میسر شود این صید وحوشت
هوش مصنوعی: همه چیز را آماده دیدار کن، از نگرانیها و دغدغهها دست بردار. تنها در سکوت و آرامش میتوانی به هدف و خواستهات دست یابی.
تو دهان را چو ببندی خمشی را بپسندی
کشش و جذب ندیمان نگذارند خموشت
هوش مصنوعی: اگر دهان خود را ببندی و ساکت باشی، به طور طبیعی دیگران جذب تو میشوند و نمیگذارند که خاموش بمانی.
حاشیه ها
با سلام. می روح آمده نادر ، رو از آن هم بچش آخر..تصور میکنم این درست است.
غزل راز، رازورزی و عرفان جلال دین در این غزل بازگو میشود. در مطلع غزل مستی ستوده میشود حتی از نوع باده انگور که انسان ها در زندگی عادی مینوشند تا از حال معمول و یکنواخت بیرون آیند، ولی این باده جسمانی است و عوارض خود را دارد و بسیار موقتی کار میکند
مستی بهترین حال انسان است که سرخوشی و دوستی و راستی و رخس و شادی با خود همراه دارد.
اما جلال دین باده دیگری را می آموزد که روح را مست میکند، هرچند شراب خوب انگور هم فراوان نیست ولی شراب روح بسیار کمیاب و نادر است
ولی حتی یک جرعه و یک مزه آن کافی است که ابتدا زیرکی و باهوشی ما را کنار بزند و حس طراری و اکتساب و سوداگری و برتری طلبی و خودشیفتگی و منم را دور کند، سپس روح ساقی میشود و می ویژه ای بما میدهد که او بسیار بخشنده و کریم است و هرچه ظرفیت ما بیشتر باشد بیشتر میدهد
خاصیت این می برقراری ارتباط میان ما واسرار است که همه هستی را به وجد در میاورد و هوشی دیگر به میان میاید سد ها برابر کاراتر از این هوش طبیعی، و غلغله در هستی پدید میاید گویی منتظر این رویداد است
تا درهای معنی بازشود و نقش ها بی اثر شوند و دهانی که از نقش ها میگوید بسته شود و آن دهانی باز میشود که از معنی ها سخن میگوید
معنی ها را در هر غزل های جلال دین میتوان یافت که هر کدام همان جرعه اول هستند
1400/10/02 07:01
Mayastoroon
تقدیم به عزیزانی که مثل من، یک عمر و شاید
هم بیشتر! با اعتیاد و افسردگی زندگی کردهاند.
There Is A Crack In Everything -
That’s How The Light Gets In
غزل ۴۰۴ مولانا
پیوند به وبگاه بیرونی