گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶۸

گویم سخن شکرنباتت
یا قصه چشمه حیاتت
رخ بر رخ من نهی بگویم
کز بهر چه شاه کرد ماتت
در خرمنت آتشی درانداخت
کز خرمن خود دهد زکاتت
سرسبز کند چو تره زارت
تا بازخرد ز ترهاتت
در آتش عشق چون خلیلی
خوش باش که می‌دهد نجاتت
عقلت شب قدر دید و صد عید
کز عشق دریده شد براتت
سوگند به سایه لطیفت
سوگند نمی‌خورم به ذاتت
در ذات تو کی رسند جان‌ها
چون غرقه شدند در صفاتت
چون جوی روان و ساجدت کرد
تا پاک کند ز سیئاتت
از هر جهتی تو را بلا داد
تا بازکشد به بی‌جهاتت
گفتی که خمش کنم نکردی
می‌خندد عشق بر ثباتت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گویم سخن شکرنباتت
یا قصه چشمه حیاتت
هوش مصنوعی: می‌خواهم درباره شیرینی کلامت یا داستان چشمه زندگی‌ات صحبت کنم.
رخ بر رخ من نهی بگویم
کز بهر چه شاه کرد ماتت
هوش مصنوعی: اگر روی خود را بر من بگردانی، خواهم گفت که به چه دلیل پادشاه تو را در جستجوی خود متوقف کرده است.
در خرمنت آتشی درانداخت
کز خرمن خود دهد زکاتت
هوش مصنوعی: در مزرعه‌ات آتشی به پا کرد که به خاطر آن، از محصول خودت صدقه‌ای می‌دهد.
سرسبز کند چو تره زارت
تا بازخرد ز ترهاتت
هوش مصنوعی: زمانی که اندیشه‌ات به درستی و روشنی برسد، دل و ذهن تو مانند چمن‌زار سبز و سرزنده خواهد شد و از افکار نابجا و بی‌فایده رها می‌گردی.
در آتش عشق چون خلیلی
خوش باش که می‌دهد نجاتت
هوش مصنوعی: در آتش عشق، مانند ابراهیم خلیل الله، با شجاعت و آرامش زندگی کن، چرا که این عشق می‌تواند تو را نجات دهد.
عقلت شب قدر دید و صد عید
کز عشق دریده شد براتت
هوش مصنوعی: عقل تو در شب قدر درک کرد و سال‌های زیادی را به خاطر عشق از دست داد.
سوگند به سایه لطیفت
سوگند نمی‌خورم به ذاتت
هوش مصنوعی: به سایه‌ی زیبایی‌ات قسم می‌خورم، اما به وجود حقیقی‌ات قسم نمی‌خورم.
در ذات تو کی رسند جان‌ها
چون غرقه شدند در صفاتت
هوش مصنوعی: اصلاً جان‌ها چگونه می‌توانند به ذات تو برسند وقتی که در ویژگی‌ها و صفات تو غرق شده‌اند؟
چون جوی روان و ساجدت کرد
تا پاک کند ز سیئاتت
هوش مصنوعی: مثل جوی آبی که به آرامی روان است و تو را به سجده می‌آورد تا گناهانت را پاک کند.
از هر جهتی تو را بلا داد
تا بازکشد به بی‌جهاتت
هوش مصنوعی: از هر طرف مشکلاتی برای تو ایجاد کرد تا به دلتنگی‌ها و بی‌هدفیت پی ببری.
گفتی که خمش کنم نکردی
می‌خندد عشق بر ثباتت
هوش مصنوعی: گفتی که ساکت شوم، اما عشق به ثبات تو می‌خندد و نمی‌تواند آرام بگیرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۶۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۶۸ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/07/15 17:10
ناشناس

خوش باش که می‌دهد نجاتت

1397/10/25 07:12
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com

خلیل میتونه خوش باشه و هر آنکه هم رای اوست.

1403/01/01 23:04
محسن جهان

تفسیر بیت ۱۰ فوق:

خداوند برای آگاهی و بیدارشدن ذهن که همواره بسوی دل‌مشغولی ها و همانیدگی های این دنیا کشیده می‌شود، دائما انسان را با سختی و بلا مواجه می‌کند تا اینکه شاید هشیار شده و بسوی بی جهتی یا عدم که همان خدا هست رو آورد.