غزل شمارهٔ ۳۵۸
نگار خوب شکربار چونست
چراغ دیده و دیدار چونست
عجب آن غمزه غماز چونست
عجب آن طره طرار چونست
عجب آن شهره بازار خوبی
عجب آن رونق گلزار چونست
دلم از مهر در ماتم نشستهست
عجب در مهر دل دلدار چونست
ز لطف خویش یارم خواند آن یار
عجب آن یار بی این یار چونست
به ظاهر بندگان را مینوازد
عجب با بنده در اسرار چونست
چو اول دیدمش جانیم بخشید
بدانستم که در ایثار چونست
اگر دوباره کردی آن کرم را
یقین گشتی که در تکرار چونست
عجب آن شعر اطلس پوش جعدش
بگرد اطلس رخسار چونست
طبیب عاشقان را بازپرسید
که تا آن نرگس بیمار چونست
عجب آن نافه تاتار چونست
عجب آن طره بلغار چونست
عجب بر دایره خط محقق
که بشکستهست صد پرگار چونست
من زارم اسیر ناله زیر
نپرسد روزکی کان زار چونست
دلم دزد نظر او دزد این دزد
عجب آن دزد دزدافشار چونست
تو را ای دوست چون من یار غارم
سری در غار کن کاین غار چونست
که تا بینم تو را جان برفشانم
نمایم خلق را نظار چونست
نهایت نیست گفتم را ولیکن
نمودم شکل آن گفتار چونست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگار خوب شکربار چونست
چراغ دیده و دیدار چونست
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلانگیز مانند چه چیزی است و دیدن او چه احساسی به آدم میدهد؟
عجب آن غمزه غماز چونست
عجب آن طره طرار چونست
هوش مصنوعی: این چه چیز عجیبی است که آن چشمفریب به ما مینگرد و این چه قفل عجیبی است که در این موهای پریشان نهفته است؟
عجب آن شهره بازار خوبی
عجب آن رونق گلزار چونست
هوش مصنوعی: عجب که آن فرد معروف در بازار چقدر خوب است و چقدر گلزار شاداب و پر رونق است!
دلم از مهر در ماتم نشستهست
عجب در مهر دل دلدار چونست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق غمگین است. جالب اینکه در دل محبوب چطور است؟
ز لطف خویش یارم خواند آن یار
عجب آن یار بی این یار چونست
هوش مصنوعی: از محبت خود، معشوقم مرا صدا کرد. چه عجیب است، آن معشوق بدون من چطور میتواند باشد؟
به ظاهر بندگان را مینوازد
عجب با بنده در اسرار چونست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد خداوند به بندگان خود در دنیا نیکی و محبت میکند، اما در درون و در عمق اسرار ممکن است رابطهاش با آنها به گونهای دیگر باشد.
چو اول دیدمش جانیم بخشید
بدانستم که در ایثار چونست
هوش مصنوعی: وقتی او را برای اولین بار دیدم، جانم را به او تقدیم کردم و فهمیدم که ایثار و فداکاری چه معنایی دارد.
اگر دوباره کردی آن کرم را
یقین گشتی که در تکرار چونست
هوش مصنوعی: اگر دوباره آن کار نیک را انجام دهی، به خوبی متوجه خواهی شد که در تکرار چه حالی وجود دارد.
عجب آن شعر اطلس پوش جعدش
بگرد اطلس رخسار چونست
هوش مصنوعی: شگفتانگیز است که چگونه موهای لطیف و مجعد او همچون پارچهای زیبا و نرم، چهرهاش را میپوشاند.
طبیب عاشقان را بازپرسید
که تا آن نرگس بیمار چونست
هوش مصنوعی: پزشک معشوقهها را پرسید که حال آن نرگس بیمار چگونه است.
عجب آن نافه تاتار چونست
عجب آن طره بلغار چونست
هوش مصنوعی: عجب است که آن موهای زیبا و خوشبو همچون نافه چگونه هستند و همچنین تعجبانگیز است که آن موهای بلند و خوش حالت چگونه جلوه میکنند.
عجب بر دایره خط محقق
که بشکستهست صد پرگار چونست
هوش مصنوعی: در شگفتم از دایرهای که درست به نظر میرسد، اما خط آن شکسته شده و معلوم نیست که چگونه صد پرگار این وضع را ایجاد کردهاند.
من زارم اسیر ناله زیر
نپرسد روزکی کان زار چونست
هوش مصنوعی: من بسیار نزار و ضعیف هستم و در حال ناله و گریه هستم، اما کسی نمیپرسد چرا اینگونه گرفتار شدهام.
دلم دزد نظر او دزد این دزد
عجب آن دزد دزدافشار چونست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر نگاه او دزدیده شده است. این دزد که به دل من راه پیدا کرده، چه دزد عجیبی است و حالا من از او میپرسم که این دزد چطور این کار را کرده است.
تو را ای دوست چون من یار غارم
سری در غار کن کاین غار چونست
هوش مصنوعی: ای دوست، چون من همدم و همراه تو هستم، در این غار با من راز و نیاز کن تا بدانیم این غار چه ویژگیهایی دارد.
که تا بینم تو را جان برفشانم
نمایم خلق را نظار چونست
هوش مصنوعی: اگر تو را ببینم، جانم را فدای تو میکنم و به دیگران نشان میدهم که تماشای تو چگونه است.
نهایت نیست گفتم را ولیکن
نمودم شکل آن گفتار چونست
هوش مصنوعی: من گفتهام که صحبتهایم پایانپذیر نیست، اما حالا شکل آنچه را گفتهام نشان دادهام و میپرسم چگونه است؟
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۵۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1397/03/30 13:05
نادر..
دلم دزد نظر، او دزد این دزد...