غزل شمارهٔ ۳۳۴
از اول امروز حریفان خرابات
مهمان توند ای شه و سلطانِ خرابات
امروز چه روزست؟ بگو روز سعادت
این قبله دل کیست؟ بگو جان خرابات
هرگز دل عشاق به فرمان کسی نیست
کاو مست خرابست به فرمان خرابات
صد زهره ز اسرار به آواز درآمد
کز ابر برآ ای مه تابان خرابات
ما از لب و دندان اجل هیچ نترسیم
چون زنده شدیم از بت خندان خرابات
بر گاو نهد رخت و به عشق آید جانمست
کاین رخت گرو کن برِ دربانِ خرابات
هر جان که به شمس الحق تبریز دهد دل
او کافر خویش است و مسلمان خرابات
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از اول امروز حریفان خرابات
مهمان توند ای شه و سلطانِ خرابات
هوش مصنوعی: از ابتدای امروز، رقبای میخانه مهمان هستند، ای پادشاه و فرمانروای میخانه.
امروز چه روزست؟ بگو روز سعادت
این قبله دل کیست؟ بگو جان خرابات
هوش مصنوعی: امروز چه روزی است؟ بگو که این روز خوشبختی کجاست؟ بگو که عشق و دلخواه من کجاست.
هرگز دل عشاق به فرمان کسی نیست
کاو مست خرابست به فرمان خرابات
هوش مصنوعی: دل عاشقان هرگز تحت کنترل کسی نیست، چرا که کسی که در حال مستی و خرابی است، نمیتواند تحت فرمان کسی دیگر باشد.
صد زهره ز اسرار به آواز درآمد
کز ابر برآ ای مه تابان خرابات
هوش مصنوعی: صد زهره از رازها با صدای دلنواز درآمد و از ابر برآمد، ای ماه درخشان، به میخانه بیا.
ما از لب و دندان اجل هیچ نترسیم
چون زنده شدیم از بت خندان خرابات
هوش مصنوعی: ما از مرگ هیچ ترسی نداریم، چرا که وقتی زندهایم، لذتها و زیباییهای دنیا ما را شاد و خوشحال میکند.
بر گاو نهد رخت و به عشق آید جانمست
کاین رخت گرو کن برِ دربانِ خرابات
بر گاو رخت نهادن یعنی دار و ندار و تمام مایملک
هر جان که به شمس الحق تبریز دهد دل
او کافر خویش است و مسلمان خرابات
هوش مصنوعی: هر کسی که به شمس الحق تبریز ایمان بیاورد، نشاندهنده این است که دل او نسبت به کافر خود بیاعتنا بوده و عشق و باورش به خدا و حقیقت را در دنیای خرابات (محلهای خوشگذرانی و شرابخواری) جستجو میکند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۳۴ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1403/01/03 23:04
پرویز شیخی
در بیت چهارم . مصرع دوم ... از ابر برا... درسته.... ابر به معنی سفینه هست