گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۰۳

طیب‌الله عیشکم، لا اوحش‌الله من ابی
لست انسی احبتی، والجفا لیس مذهبی
سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی
سخنی گو، خمش مکن، که به غایت شکر لبی
ما تسلیت عنکم، ما نسینا حقوقکم
نصب عینی خیالکم لیس حسناه یختبی
جان سوارست و فارسی، خر تن زیر ران او
زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی
فتح الله عیننا، جمع‌الله بیننا
خفرات اتیننا، بجمال و غبغب
هله زین نیر درگذر، بده آن جام معتبر
که دل و جان ز جام او، برهد زین مذبذبی
املاالکأس لا تقل لنداماک اصبروا
نفدالصبرالتقی یا حبیبی و صاحبی
زمن از تو دونده شد، فلکت نیز بنده شد
دو جهان از تو زنده شد چه دلاویز مشربی!
حیث ما حاول‌الثری، فمه جانب‌السما
حبث ما حل خاطری، انت قصدی و مطلبی
دل به اسباب این جهان به امید تو می‌رود
که تو اسباب را همه بید خود مسببی
ز تو مشغول می‌شود به سبب‌ها ضمیرها
خبرش نی ز قرب تو، که تو از قرب اقربی
املا لکأس صاحبی، من دنان ابن راهب
یا کریما مکرما تتجمل و تطرب
هله خامش مگو صلا، تو که داری بخور هلا
چو درین ظل دولتی ز چه رو در تقلبی؟!
سکرالقوم فاسکتوا طرب‌الروح فانصتوا
وصلوا لا تعربدوا طلبا للتغلب

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طیب‌الله عیشکم، لا اوحش‌الله من ابی
لست انسی احبتی، والجفا لیس مذهبی
هوش مصنوعی: عیش و زندگی شما خوش و دلپذیر باشد. خداوند هرگز شما را از پدرم دور نکند. من از دوستانم و کسانی که دوستشان دارم جدا نیستم و بی‌مهری و سردی نسبت به آن‌ها بر من نمی‌گذرد.
سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی
سخنی گو، خمش مکن، که به غایت شکر لبی
هوش مصنوعی: بر سایه‌بان بندگان رحم کن، زیرا تو مانند مهتاب هستی که هر شب سخنی می‌گوید. زبانت را هیچ‌گاه خاموش مگذار، چون شکرین‌گوئی تو بسیار ارزشمند است.
ما تسلیت عنکم، ما نسینا حقوقکم
نصب عینی خیالکم لیس حسناه یختبی
هوش مصنوعی: ما به شما تسلیت می‌گوییم و فراموش نکرده‌ایم که به حقوق شما توجه داشته باشیم. در برابر چشم‌تان، خیال شما همواره حضوری نیکو دارد و هیچ‌گاه پنهان نمی‌شود.
جان سوارست و فارسی، خر تن زیر ران او
زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی
هوش مصنوعی: جانی که سوار بر بدن است و زبانش فارسی است، اگر بدنش از نوع خر باشد، زشت و ناپسند خواهد بود. چون روحی که به بدن خر تعلق دارد، روحی شایسته و ارزشمند نیست.
فتح الله عیننا، جمع‌الله بیننا
خفرات اتیننا، بجمال و غبغب
هوش مصنوعی: پیروزی ما در بخشش و مهربانی است، و خداوند ما را در کنار یکدیگر قرار دهد. زیبایی‌های ما همچون گلاب و شادی به یکدیگر افزوده شود.
هله زین نیر درگذر، بده آن جام معتبر
که دل و جان ز جام او، برهد زین مذبذبی
هوش مصنوعی: بیایید از این دنیای آشفته و ناخوشحال خارج شویم و آن جام باارزشی را بنوشیم که با نوشیدن آن، دل و جان ما از این سردرگمی و بی‌قراری رهایی یابد.
املاالکأس لا تقل لنداماک اصبروا
نفدالصبرالتقی یا حبیبی و صاحبی
هوش مصنوعی: می‌گوید: هرگز نگو که صبر کن، چرا که صبر به آخر رسیده است. ای دوست عزیزم، بیایید از این لحظه لذت ببریم و به شادی بپردازیم.
زمن از تو دونده شد، فلکت نیز بنده شد
دو جهان از تو زنده شد چه دلاویز مشربی!
هوش مصنوعی: از من تو به سرعت حرکت کرد، و آسمان نیز به زیر سلطه تو درآمد. هر دو جهان به خاطر تو زنده و پویا شدند، چه مذهب دل‌انگیزی!
حیث ما حاول‌الثری، فمه جانب‌السما
حبث ما حل خاطری، انت قصدی و مطلبی
هوش مصنوعی: هر جا که زمین را جستجو کنم، تو در جانب آسمانی. هر جا که آرزوی من نشسته، تو هدف و خواسته منی.
دل به اسباب این جهان به امید تو می‌رود
که تو اسباب را همه بید خود مسببی
هوش مصنوعی: دل به وسایل و امکانات این دنیا وابسته است و به خاطر امید به تو به راه خود ادامه می‌دهد، در حالی که تو خود همه چیز را به دست خود به سامان می‌آوری.
ز تو مشغول می‌شود به سبب‌ها ضمیرها
خبرش نی ز قرب تو، که تو از قرب اقربی
هوش مصنوعی: انسان‌ها به سبب‌های مختلفی مشغول می‌شوند و کمتر متوجه نزدیکی و ارتباطات عمیق‌تر خود با تو می‌شوند، زیرا تو به آنها نزدیک‌تر از آنچه فکر می‌کنند، هستی.
املا لکأس صاحبی، من دنان ابن راهب
یا کریما مکرما تتجمل و تطرب
هوش مصنوعی: به می‌خانه‌ای نزدیک می‌شوم که دوست عزیزم آنجا نشسته است، ای بخشنده‌ای که با زیبایی و دل‌انگیزی خود، مایه‌ی خوشحالی و سرمستی می‌شوی.
هله خامش مگو صلا، تو که داری بخور هلا
چو درین ظل دولتی ز چه رو در تقلبی؟!
هوش مصنوعی: ای دوست، چرا فریاد می‌زنی و اعتراض می‌کنی؟ در حالی که خودت از مواهب این حکومت بهره‌مند هستی، چرا در سختی و ناعدالتی شکایت می‌کنی؟
سکرالقوم فاسکتوا طرب‌الروح فانصتوا
وصلوا لا تعربدوا طلبا للتغلب
هوش مصنوعی: خوشحالی و سرور جمع را حس کنید و آرامش روح خود را تجربه کنید، خاموش باشید و به آن بپردازید. بی‌سروصدا نماز بخوانید و از شلوغی و درهم ریختگی پرهیز کنید.

حاشیه ها

1397/02/07 08:05
نادر..

ز تو مشغول می‌شود به سببها ضمیرها
خبرش نی ز قرب تو، که تو از قرب اقربی..

1398/11/24 14:01
علی

معنی بیت چهارم رو لطفاً می‌فرمایید؟

1398/11/24 22:01
nabavar

گرامی علی
جان سوارست و فارسی، خر تن زیر ران او
زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی
فارِس به مانای سوار یا دلیرمرد سوار کار است و جمع آن فوارس
جان انسان بر تن انسان سوار است {تن را همچو خر فرض کرده}اگر جان بار کش تن باشد زشت است