غزل شمارهٔ ۳۱۹۹
الام طماعیة العاذل
ولا رأی فیالحب للعاقل
برادر، مرا در چنین بیدلی
ملامت رها کن، اگر عاقلی
یراد منالطبع نسیانکم
و یا بیالطباع علیالناقل
تو عاقل ازانی که عاشق نهٔ
ترا قبله عشقست اگر مقبلی
و انی لا عشق، من عشقکم
نحولی و کل فتی ناحل
به صورت فریبی مرا روز و شب
ز جان برنخیزی که بس کاهلی
و لوزلتم، ثم لم ابککم
بکیت علی حبیالزائل
منم مرغ آبی، توی مرغ خاک
ازین منزلم من، تو زان منزلی
اینکر خدی دموعی و قد
جری منه فی مسلک سابل؟
لکم دینکم خوان، ولی دین برو
وگر نی به وصل آ، اگر واصلی
اول دمع جری فوقه؟
و اول حزن علی راحل؟
بر آفتابست مه در کمی
ازو دور ماند گه کاملی
وهبتالسلو لمن لا منی
و بت منالعشق فی شاغل
چو جان ولی شد قرین قمر
ببارد چو باران بلا، بر ولی
ولو کنت فی اسر غیرالهوی
ضمنت ضمان الی وائل
فلا استغیث الی ناصر
ولا اتضعضع من خاذل
ازین در برد جمله عالم مراد
برین در بمیرم، چو تو سایلی
کانالجفون علی مقلتی
ثیاب شققن علی ثاکل
برین در چو دری درون صدف
چو دوری، چو ریمی، که در دملی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الام طماعیة العاذل
ولا رأی فیالحب للعاقل
هوش مصنوعی: حال که حسادت و بدگویی وجود دارد، دیگر نمیتوان در عشق عقل را به کار گرفت.
برادر، مرا در چنین بیدلی
ملامت رها کن، اگر عاقلی
هوش مصنوعی: برادر، لطفاً مرا در این وضعیت بیاحساسی سرزنش نکن، اگر عقل درستی داری.
یراد منالطبع نسیانکم
و یا بیالطباع علیالناقل
هوش مصنوعی: غفلت و فراموشی شما از طبیعت من است و یا اینکه من به نوعی غیرطبیعی به بیان آنچه میگویید دچار شدهام.
تو عاقل ازانی که عاشق نهٔ
ترا قبله عشقست اگر مقبلی
هوش مصنوعی: عاقل میداند که عاشق، نه تو را به عنوان معشوق خود میداند و نه نقطهی محبوبش. اگر هم بخواهد تو را ببیند، خودت را به او نزدیک کن.
و انی لا عشق، من عشقکم
نحولی و کل فتی ناحل
هوش مصنوعی: من به شدت عاشق شدهام، عشق من به شما مانند درختی است که به طور پیوسته در حال پژمرده شدن است و هر جوانی که عشق را تجربه کند، به نحوی دچار مشکل میشود.
به صورت فریبی مرا روز و شب
ز جان برنخیزی که بس کاهلی
هوش مصنوعی: بهطور مداوم و به گونهای فریبنده، از صبح تا شب درگیر زندگی و امور روزمرهام میکنی، طوری که از جانم بگذری و به بیفکری و تنبلی من دامن بزنی.
و لوزلتم، ثم لم ابککم
بکیت علی حبیالزائل
هوش مصنوعی: اگر رفته باشید و من بر شما گریه نکنم، برای عشق از دست رفتهام اشک میریزم.
منم مرغ آبی، توی مرغ خاک
ازین منزلم من، تو زان منزلی
هوش مصنوعی: من مانند یک مرغ آبی هستم که در دنیای خودم زندگی میکنم، در حالی که تو مثل یک مرغ خاکی در دنیای خودت هستی. من از منزل خودم جدا هستم و تو هم در مکانی متفاوت زندگی میکنی.
اینکر خدی دموعی و قد
جری منه فی مسلک سابل؟
هوش مصنوعی: آیا تو اشکهای مرا میبینی و آیا قامت زیبایت مرا به سمت راهی که به آن فکر میکنم، هدایت میکند؟
لکم دینکم خوان، ولی دین برو
وگر نی به وصل آ، اگر واصلی
هوش مصنوعی: شما دین خود را دارید، اما دین او را بپذیرید؛ مگر اینکه به هم وصل شوید، اگر واقعاً به وصال دست یابید.
اول دمع جری فوقه؟
و اول حزن علی راحل؟
هوش مصنوعی: آیا اولین اشکی که از چشمانم سرازیر شد، به خاطر غم جدایی بود؟ و آیا اولین حس اندوهی که تجربه کردم، به خاطر رفتن کسی بود که دوستش داشتم؟
بر آفتابست مه در کمی
ازو دور ماند گه کاملی
هوش مصنوعی: ماه در آسمان در فاصلهای از خورشید قرار دارد و این فاصله باعث میشود که نتواند به طور کامل نور خورشید را دریافت کند.
وهبتالسلو لمن لا منی
و بت منالعشق فی شاغل
هوش مصنوعی: به کسی که امیدی به او نیست، دلمشغولی و آرامش دادهام و شب را در آشفتگی عشق سپری کردهام.
چو جان ولی شد قرین قمر
ببارد چو باران بلا، بر ولی
هوش مصنوعی: وقتی که جان ولی با ماه پیوند میخورد، مانند بارانی که بلا بر سر ولی میریزد، نعمتها و مصیبتها به او سرازیر میشود.
ولو کنت فی اسر غیرالهوی
ضمنت ضمان الی وائل
هوش مصنوعی: اگرچه در دشواری و بندگی عشق گرفتار باشم، اما در هر حال از سرنوشت خود ایمن هستم و به وعدهای که برایم داده شده، اعتماد دارم.
فلا استغیث الی ناصر
ولا اتضعضع من خاذل
هوش مصنوعی: به کمک کسی تکیه نکن که او را ناپایدار بدانی و از کسی که در زمان سختی یاریرسان نیست، ناامید نشو.
ازین در برد جمله عالم مراد
برین در بمیرم، چو تو سایلی
هوش مصنوعی: از این در، همه مردم به خواستهشان میرسند، اما من از عشق تو جان میدهم، چون تو بر من سایه افکندهای.
کانالجفون علی مقلتی
ثیاب شققن علی ثاکل
هوش مصنوعی: چشمهایم مانند لباسی است که بر روی چشمانم کشیده شده و بر دل سوختهام افتاده است.
برین در چو دری درون صدف
چو دوری، چو ریمی، که در دملی
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که در این در، مانند دری که درون صدف است، نوعی جدایی و فاصله وجود دارد. این تشبیه به ما میگوید که مانند یک دوری، موجودیتها در یک حالت محافظت شده و پنهان قرار دارند. به نوعی به وجود یک فضای معنوی و عمیق اشاره شده است که ممکن است نیاز به کشف و درک بیشتر داشته باشد.
حاشیه ها
1397/07/08 16:10
نادر..
برِ آفتابست مه در کمی
ازو دور ماند گهِ کاملی....