گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۷۶

کردم با کان گهر آشتی
کردم با قرص قمر آشتی
خمرهٔ سرکه ز شکر صلح خواست
شکر که پذرفت شکر آشتی
آشتی و جنگ ز جذبهٔ حق است
نیست زدم، هست ز سر آشتی
رفت مسیحا به فلک ناگهان
با ملکان کرد بشر آشتی
ای فلک لطف، مسیح توم
گر بکنی بار دگر آشتی
جذبهٔ او داد عدم را وجود
کرده بدان پیه نظر آشتی
شاه مرا میل چو در آشتیست
کرد در افلاک اثر آشتی
گشت فلک دایهٔ این خاکدان
ثور و اسد آمد در آشتی
صلح درآ، این قدر آخر بدانک
کرد کنون جبر و قدر آشتی
بس کن کین صبح مرا، دایمست
نیست مرا بهر سپر آشتی

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کردم با کان گهر آشتی
کردم با قرص قمر آشتی
هوش مصنوعی: من با آن جواهری که در دل دارم، آشتی کردم، و همچنین با آن ماه گردی که در آسمان می‌درخشد، صلح و دوستی برقرار نموده‌ام.
خمرهٔ سرکه ز شکر صلح خواست
شکر که پذرفت شکر آشتی
هوش مصنوعی: خمره‌ای که پر از سرکه بود، از شکر خواست که با هم به صلح برسند. شکر هم این درخواست را قبول کرد و رابطه‌ای آشتی‌جویانه برقرار کردند.
آشتی و جنگ ز جذبهٔ حق است
نیست زدم، هست ز سر آشتی
هوش مصنوعی: صلح و درگیری ناشی از جذبه الهی است، نه بر اساس تصمیم من؛ بلکه این وضعیت به خاطر سر آشتی و دوستی است.
رفت مسیحا به فلک ناگهان
با ملکان کرد بشر آشتی
هوش مصنوعی: ناگهان مسیحا به آسمان رفت و با فرشتگان، انسان‌ها را به صلح و آرامش دعوت کرد.
ای فلک لطف، مسیح توم
گر بکنی بار دگر آشتی
هوش مصنوعی: ای آسمان، اگر تو لطف کنی و دوباره به مسیح من نزدیک شوی، می‌توانیم آشتی کنیم.
جذبهٔ او داد عدم را وجود
کرده بدان پیه نظر آشتی
هوش مصنوعی: عشق و جذبهٔ او باعث شده که چیزی که هیچ بود، به وجود آید و در این بین، نگاه او هم به نوعی به صلح و آشتی می‌انجامد.
شاه مرا میل چو در آشتیست
کرد در افلاک اثر آشتی
هوش مصنوعی: پادشاه، خواسته‌اش که همان آشتی و صلح است، بر زمین و آسمان تأثیر گذاشته و باعث ایجاد صلح و آرامش در همه جا شده است.
گشت فلک دایهٔ این خاکدان
ثور و اسد آمد در آشتی
هوش مصنوعی: زمانه، مانند دایه‌ای است که از این زمین محافظت می‌کند و حالا دو نشانه آسمانی، یعنی ثور و اسد، به توافق رسیده‌اند.
صلح درآ، این قدر آخر بدانک
کرد کنون جبر و قدر آشتی
هوش مصنوعی: به آرامی بیا و بدان که اکنون زمان آشتی و صلح فرا رسیده است و دیگر نیازی به جنگ و دعوا نیست.
بس کن کین صبح مرا، دایمست
نیست مرا بهر سپر آشتی
هوش مصنوعی: دیگر بس کن، این صبح و روز من دائمی نخواهد بود و من نیازی به وسیله‌ای برای آشتی ندارم.

حاشیه ها

1387/05/12 07:08
Mahroo Emamzadeh

مولانا بما میگوید اگر با کان گوهر که رمزی از دریای زندگی و یا هوشیاری درونی است آشتی کنیم به آرامش و عشق خدایی خواهیم رسید. و خمره سرکه رمزی از تلخی ها رنجها حسادتها و غیره است با شکر که سمبول شیرینی و آرامش است میخواهد آشتی کند و شکر این آشتی را می پذیرد و در آن هنگام شیر و همه حیوانات می توانند در کنار یکدیگر با صلح زندگی کنند. بطور خلاصه اگر ما با خدا آشتی کنیم با چشم خدا می بینیم، به خلق خدا عشق میورزیم و زندگی برایمان پر از صفا و آرامش خواهد شد.

1399/07/20 15:10
بی نشان

1: در مصراع
نیست ز دم هست ز سر آشتی اگر فاصله ای میان "ز"و "دم" باشد خوانش سهل تر خواهد بود یعنی آشتی همواره از سر و بالا و علو و اعلاست نه از دم و اسفل ( بیان تمثیلی ارزشمندی آشتی در تقابل پلشتی قهر و جدایی )
2: ای فلک لطف مسیح توام