اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار آمد به صلح ای اصحاب
ما لکم قاعدین عند الباب
هوش مصنوعی: دوست به صلح و دوستی آمد، ای همراهان! شما چرا در درگاه منتظر نشستهاید؟
نوبت هجر و انتظار گذشت
فادخلوا الدار یا اولی الالباب
هوش مصنوعی: زمان دوری و انتظار به پایان رسید، حالا وارد خانه شوید ای صاحبان اندیشه و عقل.
آفتاب جمال سینه گشاد
فاخلعوا فی شعاعه الاثواب
هوش مصنوعی: آفتاب زیبایی دلها را باز میکند، پس در پرتو آن لباسها را از تن درآورید.
ادب عشق جمله بیادبیست
أمّة العشق عشقهم آداب
هوش مصنوعی: در عشق، تمام آداب و رسوم به نوعی نادیده گرفته میشود و عشق خود به تنهایی قواعد و اصول خاصی دارد.
بادهٔ عشق ننگ و نام شکست
لا رئوساً تری و لا اذناب
هوش مصنوعی: جام عشق نه مایهٔ ننگ است و نه نشانی از شکست، نه به سرها و نه به دمی.
لذت عشق با دماغ آمیخت
کامتزاج العبید بالارباب
هوش مصنوعی: لذت عشق مانند ترکیب بوی مشام با طعم شیرینی عشق است. این احساس به گونهای است که عشق و وابستگی بین دوست و معشوق به هم میآمیزند و یک تجربه خوشایند را رقم میزنند.
دختران ضمیر سرمستند
وسط روض القلوب و الدولاب
هوش مصنوعی: دختران در دل و جان شاداب و سرخوشند، در میان باغ محبت و دنیای چرخشی زندگی.
گر شما محرم ضمیر نهاید
فاسئلوهن من وراء حجاب
هوش مصنوعی: اگر شما به دلها راه ندارد، از آنها سوال کنید پشت پرده.
شمس تبریز جام عشق از تو
و خذ الکبد للشراب کباب
هوش مصنوعی: شمس تبریز از تو میخواهد که با عشق به سوی او بیایی، و از زندگی لذت ببری، درست مانند کبابی که در گرما سرخ میشود.
حاشیه ها
1398/06/04 20:09
ابراهیم حاج محمّدی
مصرع دهم باید {{ لا رووسا تری و لا اذناب}} باشد
یار آمد به صلح ای اصحاب
بر شبستان برآمد آن مهتاب
نوبت هجر و انتظار گذشت
پس از این کاه ما و آن خیزاب
آفتاب جمال سینه گشاد
سایبان ها کنیم جمله خراب
ادب عشق جمله بیادبیست
رخش و میدان و پهلوان و شتاب
بادهٔ عشق ننگ و نام شکست
یافت ره سوار چو دید سراب
لذت عشق با دماغ آمیخت
لذت از فهم کم جو ای بی تاب
دختران ضمیر سرمستند
می وزد باد خرم و شاداب
گر شما محرم ضمیر نهاید
می نجویید گوهر نایاب
شمس تبریز جام عشق از تو
ما و نغمه چنگ و تار و رباب
1403/03/08 04:06
مهر و ماه
درود بر شما
این غزل از کیست؟
در دیوان شمس دیده نمیشه
1403/06/23 04:08
وحید نجف آبادی
درود
یکی از مصراع ها اینجور معنی جذابتری داره
باده عشق ننگ و نام شکست
ره یافت سوار چو شد خراب
1403/06/23 04:08
وحید نجف آبادی
گر شما محرم ضمیر نه اید
طلب کنید از آن ارباب
کار جلالدین به رخس درآوردن همه است که اینجا رخسی میان میدان پدید آمد نخست خود جلالدین هنگامی که پارهای پارسی و پارهای عربی میگوید خود نوعی رقصیدن است و چون از دختران ضمیر نام برد یاد دختران جمشید مرا به رخس آورد و عربی ها را پارسی گفتم و وحید جان هم به زیبایی به میدان آمد