گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۵۷

آنکه چون ابر خواند کف ترا
کرد بیداد بر خردمندی
او همی‌گرید و همی‌بخشد
تو همی‌بخشی و همی‌خندی
همچو یوسف گناه تو خوبیست
جرم تو دانش است و خرسندی
او چو سرکه‌ست و می‌کند ترشی
دوست قندست و می‌کند قندی
چشم مریخ دارد آن دشمن
تو چو مه دست زهره می‌بندی
ای دل اندر اصول وصل گریز
که بسی در فراق جان کندی
قطرهٔ باز رو سوی دریا
بنگر تا به پیش او چندی
قوت یاقوت گیر از خورشید
تا در اخلاق او به پیوندی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه چون ابر خواند کف ترا
کرد بیداد بر خردمندی
هوش مصنوعی: کسی که مانند ابر، از تو درخواست کرد و بر خردمندی‌ات ظلم و بی‌عدالتی روا داشت.
او همی‌گرید و همی‌بخشد
تو همی‌بخشی و همی‌خندی
هوش مصنوعی: او همزمان در حال گریه و بخشش است، و تو هم در حال بخشش هستی و هم می‌خندی.
همچو یوسف گناه تو خوبیست
جرم تو دانش است و خرسندی
هوش مصنوعی: مانند یوسف، گناه تو در واقع خوبی است و عمل نیک تو، دانش و خوشنودی را به همراه دارد.
او چو سرکه‌ست و می‌کند ترشی
دوست قندست و می‌کند قندی
هوش مصنوعی: او مانند سرکه است که ترشی می‌آورد، و دوستش مانند قند است که شیرینی به زندگی می‌بخشد.
چشم مریخ دارد آن دشمن
تو چو مه دست زهره می‌بندی
هوش مصنوعی: چشم دوستی همچون مریخ باعث جذب نگاه دشمن تو می‌شود، همان‌طور که ماه زهره را در آغوش می‌گیرد.
ای دل اندر اصول وصل گریز
که بسی در فراق جان کندی
هوش مصنوعی: ای دل، در موضوعات مربوط به وصال، دوری نجو، چرا که در جدایی، خیلی‌ها جان می‌دهند.
قطرهٔ باز رو سوی دریا
بنگر تا به پیش او چندی
هوش مصنوعی: به قطرهٔ آب نگاه کن که به دریا می‌نگرد، تا بفهمی که چقدر عظمت و پهنا در برابر او وجود دارد.
قوت یاقوت گیر از خورشید
تا در اخلاق او به پیوندی
هوش مصنوعی: از خورشید نیرو و قدرت بگیر تا به خوبی‌ها و فضایل او متصل شوی و در اخلاقش سهیم گردی.

حاشیه ها

1399/08/29 10:10
بی نشان

1: قطره ای باز رو سوی دریا
2: تا در اخلاق او بپیوندی
سنخ کلماتی چون قطره با همزه و یا به پیوندی به صورت جدانویسی و امثالهم هرچند در کلیت اثر به همین نحو درج شده اما اگر اصلاح بشه به خوانش متن کمک شایانی میکنه خصوصا برای کمتر آشنایان با وزن شعری خصوصا غزل دیریاب مولانا با اوزانی بدیع و خارج از عرف معمول شعر پارسی