گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۱۵

در لطف اگر بروی شاه همه چمنی
در قهر اگر بروی که را ز بن بکنی
دانی که بر گل تو بلبل چه ناله کند
املی الهوی اسقا یوم النوی بدنی
عقل از تو تازه بود جان از تو زنده بود
تو عقل عقل منی تو جان جان منی
من مست نعمت تو دانم ز رحمت تو
کز من به هر گنهی دل را تو برنکنی
تاج تو بر سر ما نور تو در بر ما
بوی تو رهبر ما گر راه ما نزنی
حارس توی رمه را ایمن کنی همه را
اهوی الهوا امنو فی ظل ذو المننی
آن دم که دم بزنم با تو ز خود بروم
لو لا مخاطبتی ایاک لم ترنی
ای جان اسیر تنی وی تن حجاب منی
وی سر تو در رسنی وی دل تو در وطنی
ای دل چو در وطنی یاد آر صحبت ما
آخر رفیق بدی در راه ممتحنی

اطلاعات

وزن: مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن (بسیط مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در لطف اگر بروی شاه همه چمنی
در قهر اگر بروی که را ز بن بکنی
هوش مصنوعی: اگر با مهربانی به سوی شاه بروی، همه چیز در آرامش و خنکای باغ خواهد بود، ولی اگر با خشم بروی، همانند این است که ریشه‌ها را از زمین بیرون می‌کشی.
دانی که بر گل تو بلبل چه ناله کند
املی الهوی اسقا یوم النوی بدنی
هوش مصنوعی: می‌دانی که پرنده عاشق بر روی گل چقدر غمگین و ناله‌کنان آواز می‌خواند؟ او به یاد روزهای جوانی و عشق، در فراق محبوبش دلتنگی می‌کند.
عقل از تو تازه بود جان از تو زنده بود
تو عقل عقل منی تو جان جان منی
هوش مصنوعی: عقل و فکر من از وجود تو تازه و زنده می‌شود. تو همان عقل منی و تو همان جان منی.
من مست نعمت تو دانم ز رحمت تو
کز من به هر گنهی دل را تو برنکنی
هوش مصنوعی: من از بخشش و نعمت تو سرمست هستم، زیرا می‌دانم که با وجود تمام گناهانم، تو هرگز از دلم دل نمی‌کنی.
تاج تو بر سر ما نور تو در بر ما
بوی تو رهبر ما گر راه ما نزنی
هوش مصنوعی: تاج تو بر سر ماست و نور تو در کنار ماست. بوی تو راهنمای ماست، اگر تو راه ما را نشان ندهی.
حارس توی رمه را ایمن کنی همه را
اهوی الهوا امنو فی ظل ذو المننی
هوش مصنوعی: اگر نگهبان گوسفندانت را در امان نگه‌داری، همه‌ی آنها در سایه‌ی رحمت و لطف تو در امنیت خواهند بود.
آن دم که دم بزنم با تو ز خود بروم
لو لا مخاطبتی ایاک لم ترنی
هوش مصنوعی: در آن لحظه که با تو سخن می‌گویم، حس می‌کنم از خودم دور می‌شوم. اگر نه به خاطر صحبت کردن با تو، هرگز مرا نمی‌دیدی.
ای جان اسیر تنی وی تن حجاب منی
وی سر تو در رسنی وی دل تو در وطنی
هوش مصنوعی: ای جان، تو در بدن اسیری و این بدن، مانع توست. سر تو در دامی است و دل تو در سرزمینی دیگر به سر می‌برد.
ای دل چو در وطنی یاد آر صحبت ما
آخر رفیق بدی در راه ممتحنی
هوش مصنوعی: ای دل، زمانی که در سرزمین خود هستی، به یاد صحبت‌های ما باش. در نهایت، رفیق بدی در مسیر آزمایش و دشواری‌ها همراهی‌ات خواهد کرد.

حاشیه ها

1397/01/14 18:04
شهرام آرین

با سلام؛مصراع دوم بیت دوم از متنی است و شکل صحیح آن عبارت است از:
ابلی الهوی اسفا،یوم النوی بدنی و فرق الهجر بین الجفن و الوسن

1397/04/12 21:07
شهرام آرین

متنبی صحیح است.