گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۹

واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب
کاندر خرابه دل من آید آفتاب
از پای درفتاده‌ام از شرم این کرم
کان شه دعام گفت همو کرد مستجاب
بس چهره کو نمود مرا بهر ساکنی
گفتم که چهره دیدم و آن بود خود نقاب
از نور آن نقاب چو سوزید عالمی
یا رب چگونه باشد آن شاه بی‌حجاب
بر من گذشت عشق و من اندر عقب شدم
واگشت و لقمه کرد و مرا خورد چون عقاب
برخوردم از زمانه چو او خورد مر مرا
در بحر عذب رفتم و وارستم از عذاب
آن را که لقمه‌های بلاها گوار نیست
زانست کو ندید گوارش از این شراب
زین اعتماد نوش کنند انبیا بلا
زیرا که هیچ وقت نترسد ز آتش آب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب
کاندر خرابه دل من آید آفتاب
هوش مصنوعی: وقتی که عشق وارد دل و جانم شد و آن را خراب کرد، نور عشق مانند آفتابی در ویرانه‌های دل من روشن می‌شود.
از پای درفتاده‌ام از شرم این کرم
کان شه دعام گفت همو کرد مستجاب
هوش مصنوعی: من از شرم این کرم به شدت افتاده‌ام؛ چرا که اویی که وزیر است و دعایم را کرده، باعث شده دعایم مستجاب شود.
بس چهره کو نمود مرا بهر ساکنی
گفتم که چهره دیدم و آن بود خود نقاب
هوش مصنوعی: چهره‌ای زیبا و دلنشین مرا به زانو درآورد، اما وقتی به آن نگاه کردم متوجه شدم که آن فقط یک نقاب است.
از نور آن نقاب چو سوزید عالمی
یا رب چگونه باشد آن شاه بی‌حجاب
هوش مصنوعی: از تابش آن نور، جهانی به شدت سوخته و ذوب شده است. الهی! چگونه ممکن است آن پادشاه بدون پوشش و حجاب باشد؟
بر من گذشت عشق و من اندر عقب شدم
واگشت و لقمه کرد و مرا خورد چون عقاب
هوش مصنوعی: عشق بر من چیره شد و من از آن فاصله گرفتم، اما عشق به دنبال من برگشت و مرا مانند عقابی که طعمه‌اش را می‌بلعد، در خود گرفت.
برخوردم از زمانه چو او خورد مر مرا
در بحر عذب رفتم و وارستم از عذاب
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که زمان به من ضربه زده، من نیز با آن روبه‌رو شدم. در دنیای شیرین و پاکی فرو رفتم و از عذاب‌ها و سختی‌ها رهایی یافتم.
آن را که لقمه‌های بلاها گوار نیست
زانست کو ندید گوارش از این شراب
هوش مصنوعی: کسی که طعم سختی‌ها و مشکلات را نمی‌چشد، در اصل به خاطر این است که لذت حقیقی و شیرینی آن‌ها را از این تجربیات نمی‌شناسد.
زین اعتماد نوش کنند انبیا بلا
زیرا که هیچ وقت نترسد ز آتش آب
هوش مصنوعی: به خاطر این اعتمادی که انبیا دارند، بلایا را آرامش می‌کنند، زیرا که هیچ وقت از آتش نمی‌ترسند و مانند آب بر آن غلبه می‌کنند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۰۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1398/01/18 13:04
..

آن شه دعام گفت
هم او کرد مستجاب..