گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۳۳

چند دویدم سوی افندی
شکر که دیدم روی افندی
در شب تاری ره متواری
رهبر ما شد بوی افندی
شادی جان‌ها ذوق دهان‌ها
اصل مکان‌ها کوی افندی
صحن گلستان عشرت مستان
آب حیات و جوی افندی
عیش معظم جام دمادم
بزم دو عالم طوی افندی
کام من آمد دام افندی
های من آمد هوی افندی
گرگ ز بره دست بدارد
چون شنود او قوی افندی
گنج سبیلی خوان خلیلی
نیست بخیلی خوی افندی
کله شاهان سکه ماهان
در خم چوگان گوی افندی
خامش و کم گو هی کی بود او
قبله اوها اوی افندی

اطلاعات

وزن: مفتعلن فع مفتعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند دویدم سوی افندی
شکر که دیدم روی افندی
هوش مصنوعی: مدت زیادی به سمت محبوبم دویدم و وقتی به او رسیدم، چهره‌اش را دیدم.
در شب تاری ره متواری
رهبر ما شد بوی افندی
هوش مصنوعی: در شب تار، راه ما گم شد و رهبر ما بوی خوشی از افندی را حس کرد.
شادی جان‌ها ذوق دهان‌ها
اصل مکان‌ها کوی افندی
هوش مصنوعی: شادی جان‌ها و لذت دهان‌ها در واقع به مکان اصلی تعلق دارند، که همان کوی افندی است.
صحن گلستان عشرت مستان
آب حیات و جوی افندی
هوش مصنوعی: محل گلستان شادمانی، جایی است که شراب خوش طعم و آب زلال جریان دارد.
عیش معظم جام دمادم
بزم دو عالم طوی افندی
هوش مصنوعی: زندگی خوش و شاداب، مانند جامی که همیشه پر است، در جشن و سرور دو جهان به خوبی می‌گذرد، ای عزیز.
کام من آمد دام افندی
های من آمد هوی افندی
هوش مصنوعی: خواسته‌ها و آرزوهایم به سراغم آمده‌اند، و حالا من در دنیای دلپذیر و شیرینی قرار دارم.
گرگ ز بره دست بدارد
چون شنود او قوی افندی
هوش مصنوعی: وقتی که گرگ بره‌ای را ببیند، به او حمله می‌کند و این کار را می‌کند چون می‌داند که بره ضعیف و ناتوان است.
گنج سبیلی خوان خلیلی
نیست بخیلی خوی افندی
هوش مصنوعی: گنجی که در اینجا به آن اشاره شده، متعلق به شخصی به نام خلیلی نیست، چرا که بخیلی و حرص و طمع ویژگی‌های افندی است.
کله شاهان سکه ماهان
در خم چوگان گوی افندی
هوش مصنوعی: سرهای پادشاهان همچون سکه‌های ماهان در بازی چوگان همچون گوی افندی در حال چرخش و بازی هستند.
خامش و کم گو هی کی بود او
قبله اوها اوی افندی
هوش مصنوعی: سکوت کن و کم صحبت کن، آیا او همان کسی نیست که قبله و هدف آن‌هاست؟

حاشیه ها

1396/08/02 20:11
همایون

افندی گویا زیبا‌ترین و مناسب‌ترین لقبی است
که جلال دین برای شمس می‌‌پذیرد و او را آقا و سرور مینامد

1397/11/01 19:02
مجتبی

وزن شعر (مفتعلن فع مفتعلن فع) است، لطفاً تصحیح بفرمایید.

1398/01/19 19:04
تارا

گرگ ز بره دست بدارد
چون شنود او قوی افندی
به نظرم مصرع دوم "چون شنود او بوی افندی" ذرست است