غزل شمارهٔ ۲۹۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۹۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
تو سال و حاجتی دلبر جواب هر سال
چون جواب آید فنا گردد سال اندر جواب
سال ها سوال ا ست
از خطابش هست گشتی چون شراب از سعی آب
وز شرابش نیست گشتی همچو آب اندر شراب
بیت زیبا
---
پاسخ: با تشکر از شما، بیت مغلوط تصحیح شد.
در بیت دوم می فرماید:
چنگ دجال از درون و رنگ ابدال از برون
دام دزدان در ضمیر و رمز شاهان در خطاب
ابدال:
ابدال . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بدَل یا بدیل . عده ای معلوم از صلحا و خاصان خدا که گویند هیچگاه زمین از آنان خالی نباشد و جهان بدیشان برپایست و آنگاه که یکی از آنان بمیرد خدای تعالی دیگری را بجای او برانگیزد تا آن شمار که بقولی هفت و بقولی هفتاد است همواره کامل ماند. این قوم بدانچه خدای از رازها در حرکات و منازل کواکب نهاده عارفند و از اسماء، اسماء صفات دارند. و از علامات آنان یکی این است که فرزند یا فرزند نرینه نیارند چنانکه یکی از ایشان موسوم به حمادبن سلمةبن دینار هفتاد زن کرد و او را از هیچیک فرزندی نیامد. کسانی که عدد ابدال را هفتاد دانند بر آنند که چهل تن در شام و سی دیگر در سایر بقاع ارض باشند. و آنان که ابدال را هفت تن شمارند گویند دو قطب و یک فرد نیز با این هفت است و هر اقلیم از اقالیم سبعه به یکی از آن هفت قائم است و هر یک بدل پیغامبری از پیغامبران باشند. چنانکه اولی بدل خلیل و حافظ اقلیم اول است و دومی بدل موسی و نگاهبان اقلیم دوم و سومی بدل هارون و پاسبان اقلیم سیم و چهارمی بدل ادریس و نگاهدار اقلیم چهارم و پنجمی را بدل یوسف بن یعقوب و حارس اقلیم پنجم و ششمین را بدل عیسی بن مریم و حامی اقلیم ششم و هفتمین را بدل آدم بوالبشر و موکل اقلیم هفتم گمان برند. هفت مرد. هفت مردان . اخیار. مردان نیک . (دستوراللغه ). نیک مردان . مردان خدا. هفت تنان . سرهنگان درگاه حق .
در بیت نهم می فرماید:
گر خزان غارتی مر باغ را بی برگ کرد
عدل سلطان بهار آمد برای فتح باب
فتح باب یک اصطلاح نجومی است.
باران سخت . و در بهار عجم نوشته که کنایه از نظر دو کوکب که با یکدیگر خانه هایشان مقابل باشد، چون عطارد که خانه ٔ او جوز است ناظر باشد به مشتری که خانه اش قوس است ، و هرگه چنین شود باران ببارد. (از آنندراج ). اصطلاح احکام نجوم اتصال دو ستاره است به نظر یا تناظر، در صورتی که بیت آن دو در مقابل یکدیگر باشد. چون کوکب زحل و شمس که خانه هایشان یعنی اسد و دلو در مقابل هم واقع است . و فتح باب را بر تغییر هوا و نزول باران و برف دلیل کنند. (یادداشت بخط مؤلف ). بیرونی گوید: هر آن دو کوکب که خانه های ایشان به مقابله ٔ یکدیگرند، چون میان ایشان اتصال بود او را فتح باب خوانند بمعنی گشادن در. پس اتصال قمر یا آفتاب به زحل فتح باب خوانند و دلیل باران و برف آرمیده بود، و اتصال زهره بر مریخ فتح باب باران و سیل و تگرگ و رعد و برق بود و اتصال عطارد به مشتری فتح باب بادها. (التفهیم چ همایی صص 498-499). صاحب کفایةالتعلیم میگوید: لفظ فتح باب در اصل اصطلاح نجومی نبوده وآن را منجمان اسلام برای رفع تهمت کفر و زندقه به کار برده اند، و سبب استعمال این لفظ در نجوم آن است که چون منجمی گفتی : «اگر فلان کوکب به فلان پیوندد باران ببارد زیرا خانه هایشان برابر یکدیگر است »، فقهاء اسلام او را تکفیر کردندی ، به حکم چند آیت و خبر که آمده است . پس منجمان برای دفع تکفیر تمسک بدین آیت کردند: ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر . و این اتصال را فتح باب نام کردند. (از حاشیه ٔ التفهیم ص 499).
در مصراع آخر بین "عنده" و "ام الکتاب" باید یک فاصله و بین ام و الکتاب یک نیم فاصله باشد./ هر چند در نسخه ی فروزانفر چاپ امیر کیبر نیز مثل بالا نوشته شده (من در کیبرد گوشی نیم فاصله ندارم)
برگها چون نامها بر وی نبشته خطّ سبز
شرح آن خطها بجو از عِندَهُ اُمُّ الکِتاب
ممنون میشم اگر تفسیر این قسمت که میگه :: از خطابش هست گشتی چون شراب از سعی آب
وز شرابش نیست گشتی همچو آب اندر شراب
متوجش نمیشم کسی میتونه بهم توضیحی بده؟