گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۵۵

هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی
شب و روز در نمازی به حقیقت و غزالی
مه بدر نور بارد سگ کوی بانگ دارد
ز برای بانگ هر سگ مگذار روشنایی
به نماز نان برسته جز نان دگر چه خواهد
دل همچو بحر باید که گهر کند گدایی
اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا
بستان میی که یابی ز تفش ز خود رهایی
به خدا به ذات پاکش که میی است کز حراکش
برهد تن از هلاکش به سعادت سمایی
بستان مکن ستیزه تو بدین حیات ریزه
که حیات کامل آمد ز ورای جان فزایی
بهلم دگر نگویم که دریغ باشد ای جان
بر کور یوسفی را حرکات و خودنمایی

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1396/01/27 23:03
وفایی

مصراع دوم بیت اول در دیوان شمس به این صورت نوشته شده :
شب و روز در نمازی ، به حقیقت و غزایی
" غزالی " نمی تواند درست باشد چون با ابیات دیگر ، هم قافیه نیست .

1397/01/01 10:04
شهلا

غزایی صحیح است. می فرماید شما انسانهایی که درزیر سایه ما در خواب بسر می برید، در حقیقت شما مدام در جنگ مقدس هستید تا عاقبت از زندان ذهن خود خارج شوید و دلتان به خرد زندگی بیدار شود...
منظور از نماز نان برُسته، نمازیست که نمازگزار درواقع به نان و خواهشهای نفسانی تعظیم می کند و از آن بالیده و رشد کرده است
( تفسیر پرویز شهبازی در برنامه 704 گنج حضور)

1397/01/01 10:04
شهلا

حراک= حرکت، نیروی محرکه

1403/06/24 03:08
Mhdi P

نمیشه که هم بگه افرین بر اونایی که زیر سایه ما خواب هستند هم بیدار، منظورش اینه آفرین بر شمایی که زیر سایه ما خواب هستید ولی مثل ابوحامد غزالی شب و تا صبح برای نون نماز نمی خونید و در جستجوی.حقیقت مثل سگ نعره نمیزنید، و میگه حروم نکنید نور رو برای امثال این سگ ها