غزل شمارهٔ ۲۸۳۳
سوی باغ ما سفر کن بنگر بهار باری
سوی یار ما گذر کن بنگر نگار باری
نرسی به باز پران پی سایهاش همیدو
به شکارگاه غیب آ بنگر شکار باری
به نظاره و تماشا به سواحل آ و دریا
بستان ز اوج موجش در شاهوار باری
چو شکار گشت باید به کمند شاه اولی
چو برهنه گشت باید به چنین قمار باری
بکشان تو لنگ لنگان ز بدن به عالم جان
بنگر ترنج و ریحان گل و سبزه زار باری
هله چنگیان بالا ز برای سیم و کالا
به سماع زهره ما بزنید تار باری
به میان این ظریفان به سماع این حریفان
ره بوسه گر نباشد برسد کنار باری
به چنین شراب ارزد ز خمار خسته بودن
پی این قرار برگو دل بیقرار باری
ز سبو فغان برآمد که ز تف میشکستم
هله ای قدح به پیش آ بستان عقار باری
پی خسروان شیرین هنر است شور کردن
به چنین حیات جانها دل و جان سپار باری
به دکان عشق روزی ز قضا گذار کردم
دل من رمید کلی ز دکان و کار باری
من از آن درج گذشتم که مرا تو چاره سازی
دل و جان به باد دادم تو نگاه دار باری
هله بس کنم که شرحش شه خوش بیان بگوید
هله مطرب معانی غزلی بیار باری
غزل شمارهٔ ۲۸۳۲: صنما چنان لطیفی که به جان ما درآییغزل شمارهٔ ۲۸۳۴: به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1394/05/15 13:08
محمدی
سلام
معنیه سماع زهره چیه؟!
1394/05/15 17:08
بابک
جناب محمدی گرامی،
زهره در عربی یا ناهید در فارسی، اختر دوم است از خورشید که درعلم نجوم و هیأت که احوال ستارگان باشد، حاکم بر عشق، هنر، و موسیقی است.
سماع، رقص یا بدور خود گشتن دراویش باشد، که در آن از خود بی خود شوند.
سماع زهره، چنین سماعی از زهره است، که حاکم بر عشق و موسیقی نیز در حال سماع و از خود بیخود گشتن است.
*ولی در اینجا سماع زهره "ما" بیان شده، که می باید اشاره به شخصی بخصوص باشد که زهره وار مشغول به چنان سماعی است.
1401/11/21 22:01
نادر..
می شکستم..