گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۲۷

بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی
نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی
چو دهان نیست مکانش همه اجزاش دهانش
ز زمین نیست نباتش که سمایی است سمایی
ببرد بو خبر آن کس که بود جان مقدس
نبود مرده که کرکس کندش مرده ربایی
به دل طور درآید ز حجر نور برآید
چو شود موسی عمران ارنی گو به سقایی
می لعل رمضانی ز قدح‌های نهانی
که به هر جات بگیرد تو ندانی که کجایی
رمضان خسته خود را و دهان بسته خود را
تو مپندار کز آن می نکند روح فزایی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی
نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی
هوش مصنوعی: به من، ای دوست، نوشیدنی بده که از آن خداوندی متجلی می‌شود. این نوشیدنی نه درد خماری دارد و نه ترس از جدایی.
چو دهان نیست مکانش همه اجزاش دهانش
ز زمین نیست نباتش که سمایی است سمایی
هوش مصنوعی: اگر دهان وجود نداشته باشد، تمام اجزای آن به مانند دهانی خواهند بود که از زمین نمی‌روید، بلکه از آسمان است.
ببرد بو خبر آن کس که بود جان مقدس
نبود مرده که کرکس کندش مرده ربایی
هوش مصنوعی: کسی که روح پاک و مقدسی دارد، هیچ‌گاه به سرنوشت مرگ دچار نمی‌شود که کسی مانند کرکس بر او تسلط یابد و او را برباید.
به دل طور درآید ز حجر نور برآید
چو شود موسی عمران ارنی گو به سقایی
هوش مصنوعی: در دل کوه طور، نوری درخشان ظاهر می‌شود. زمانی که موسی پسر عمران می‌گوید: "خدا را ببینم"، او به عنوان ساقی و نوشنده از این نور بهره‌مند می‌شود.
می لعل رمضانی ز قدح‌های نهانی
که به هر جات بگیرد تو ندانی که کجایی
هوش مصنوعی: شربت خوش‌طعم و رنگی مانند لعل، در جاهای پنهان و دور از چشم وجود دارد و شما هرجا که بروید نمی‌دانید که در کجای این دنیا قرار دارید.
رمضان خسته خود را و دهان بسته خود را
تو مپندار کز آن می نکند روح فزایی
هوش مصنوعی: در این بیت به ما می‌گوید که نباید تصور کنیم که به خاطر روزه‌داری و بسته بودن دهان، روح و جان ما به هیچ چیز نمی‌رسد. به عبارت دیگر، رمضان و روزه‌داری تنها به معنای ترک غذا و نوشیدنی نیست، بلکه یک فرصت برای رشد روحی و معنوی است.