غزل شمارهٔ ۲۸۱۹
اگر او ماه منستی شب من روز شدستی
اگر او همرهمستی همه را راه زدستی
وگر او چهره مستی به سر دست بخستی
ز کجا عقل بجستی ز کجا نیک و بدستی
وگر او در صمدیت بنمودی احدیت
به خدا کوه احد هم خوش و مست احدستی
و اگر باغ نه مستی که در او میوه برستی
ز کجا میوه تازه به درون سبدستی
سبد گفت رها کن سوی آن باغ نهان شو
اگر این گفت نبودی نه مدد بر مددستی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۸: صنما چونک فریبی همه عیار فریبیغزل شمارهٔ ۲۸۲۰: چو به شهر تو رسیدم تو ز من گوشه گزیدی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1395/12/15 11:03
سهیلا
سلام
شرح این غزل چیه؟