گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۵۵

چون عشق کند شکرفشانی
در جلوه شود مه نهانی
بینی که شکر کران ندارد
خوش می‌خوری و همی‌رسانی
می‌غلط به هر طرف که غلطی
بر سبزه سبز بوستانی
گر ز آنک کله نهی وگر نی
شاهنشه جمله خسروانی
آن را بینی که من نگویم
زیرا که بگویمت بدانی
چون چشم تو وا کنند ناگه
بر شهر عظیم آن جهانی
ماننده طفل نوبزاده
خیره نگری و خیره مانی
تا چشم بر آن جهان نشیند
چاره نبود از این نشانی
بگریز به نور شمس تبریز
تا کشف شود همه معانی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.