غزل شمارهٔ ۲۷۲۹
با این همه مهر و مهربانی
دل میدهدت که خشم رانی
وین جمله شیشه خانهها را
درهم شکنی به لن ترانی
در زلزله است دار دنیا
کز خانه تو رخت میکشانی
نالان تو صد هزار رنجور
بی تو نزیند هین تو دانی
دنیا چو شب و تو آفتابی
خلقان همه صورت و تو جانی
هر چند که غافلند از جان
در مکسبه و غم امانی
اما چون جان ز جا بجنبد
آغاز کنند نوحه خوانی
خورشید چو در کسوف آید
نی عیش بود نه شادمانی
تا هست از او به یاد نارند
ای وای چو او شود نهانی
ای رونق رزم و جان بازار
شیرینی خانه و دکانی
خاموش که گفت و گو حجابند
از بحر معلق معانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با این همه مهر و مهربانی
دل میدهدت که خشم رانی
هوش مصنوعی: با وجود تمام محبت و مهربانیای که دارم، باز هم دلم را به تو میسپارم، حتی اگر باعث خشمم شوی.
وین جمله شیشه خانهها را
درهم شکنی به لن ترانی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر به این کار ادامه دهی، تمام زیباییها و ظرافتهای زندگی را بر هم خواهی زد و نمیتوانی زیباییهای دیگر را ببینی.
در زلزله است دار دنیا
کز خانه تو رخت میکشانی
هوش مصنوعی: در این دنیا که مثل زلزله پر از آشفتگی است، تو دار و ندار خود را از خانهات جدا میکنی.
نالان تو صد هزار رنجور
بی تو نزیند هین تو دانی
هوش مصنوعی: درد و رنج بسیاری از بیقراریهای دلدیوانه تو ناشی میشود و این را میدانی.
دنیا چو شب و تو آفتابی
خلقان همه صورت و تو جانی
هوش مصنوعی: دنیا همانند شب تاریک است و تو همانند خورشید درخشان. مردم فقط ظاهری دارند و تو روح و جان آنها هستی.
هر چند که غافلند از جان
در مکسبه و غم امانی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آنها از اهمیت روح و جان در کار و تجارت غافلند، همچنان دچار نگرانی و ناراحتی هستند.
اما چون جان ز جا بجنبد
آغاز کنند نوحه خوانی
هوش مصنوعی: زمانی که جان از بدن جدا شود، نوحهخوانان شروع به نوحهسرایی میکنند.
خورشید چو در کسوف آید
نی عیش بود نه شادمانی
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در کسوف قرار میگیرد، نه خبری از شادی است و نه جشنی در کار؛ در واقع، این حالت نشانهای از غم و ناراحتی است.
تا هست از او به یاد نارند
ای وای چو او شود نهانی
هوش مصنوعی: تا زمانی که او در یادهاست، ناراحتی وجود ندارد؛ وای بر ما که او ناپدید شود.
ای رونق رزم و جان بازار
شیرینی خانه و دکانی
هوش مصنوعی: ای دلانگیزترین جلوههای جنگ و زندگی، تو مانند شیرینی هستی در خانه و مغازهای که رونق میآورد.
خاموش که گفت و گو حجابند
از بحر معلق معانی
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا حرف زدن مانع از درک عمیق معانی میشود.
حاشیه ها
1399/04/28 17:06
A
مرحوم « عبدالباقی گولپینارلی » آخرین روزهای حیات مولانا را اینگونه گزارش میکند:
«...آخرین ایّام حیاتِ او به بیماری میگذشت... تب، آنی رهایش نمیکرد. در این اثنا زلزلههای پیاپی، « قونیه» (شهر محلّ سکونت مولانا) را میلرزاند، مردم از بیم زلزله پیش مولانا آمدند، او تبسّم کنان گفت: « مترسید، شکم زمین گرسنه است و دنبال لقمهای چرب می گردد، به زودی این لقمة چرب را میرباید و از لرزیدن باز میایستد » و به همین مناسبت در آن ایام غزل زیر را ساخت: ( همین غزل 2729 را سرود )