غزل شمارهٔ ۲۶۸۲
به بخت و طالع ما ای افندی
سفر کردی از این جا ای افندی
چراغم مرد و دودم رفت بالا
دو چشمم ماند بالا ای افندی
زمین تا آسمان دود سیاهست
سیه پوشید سودا ای افندی
در این عالم مرا تنها تو بودی
بماندم بیتو تنها ای افندی
کجا بختی که اندر آتش تو
ببیند حال ما را ای افندی
همیگویم افندی ای افندی
جوابم گوی و بازآ ای افندی
چه بازآیم چه گویم من که رفتم
ورای هفت دریا ای افندی
چه حیران و چه دشمن کام گشتم
تو رحمت کن خدایا ای افندی
همیترسم که تا آن رحمت آید
نماند بنده برجا ای افندی
تتیپایش افندی این چه کردی
تتیپا ثا تتیپا ای افندی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1391/09/13 13:12
ناشناس
تتیپایم، افندی این چه کردی،
تتیپا تا تتیپا، ای افندی.
در سمرقند وقتی کودک تازه راه رفتن را میآموزد، به آن "تتیپا" میگویند. پس مولانا میگوید تتیپایم کردی، یعنی مرا دوباره راه رفتن آموختی.
1393/12/03 18:03
محمد رضا
من هم کاملاً مخالفم، چون این یه واژه یونانی هستش.
کلاً معنای بیت آخر این میشه:
گفتم: افندی! این چه کاری بود؟ فقط این را گفتم: ای افندی!
افندی به معنای سرورم هستش.