گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۹۲

ای صورت روحانی امروز چه آوردی
آورد نمی‌دانم دانم که مرا بردی
ای گلشن نیکویی امروز چه خوش بویی
بر شاخ کی خندیدی در باغ کی پروردی
امروز عجب چیزی می‌افتی و می‌خیزی
در باغ کی خندیدی وز دست کی می‌خوردی
آن طبع زرافشانی و آن همت سلطانی
پیران و جوانان را آموخت جوامردی
بگذر ز جوامردی کان هم ز دوی خیزد
در وحدت همدردی درکش قدح دردی
هم همره و همدردی هم جمعی و هم فردی
هم عاشق و معشوقی هم سرخی و هم زردی
با این همه در مجلس بنشین و میا با من
ترسم که میان ره بگریزی و برگردی
ور ز آنک همی‌آیی با خویش مبر دل را
کز دل دودلی خیزد گه گرمی و گه سردی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صورت روحانی امروز چه آوردی
آورد نمی‌دانم دانم که مرا بردی
هوش مصنوعی: ای چهره‌ی ملکوتی، امروز چه چیزی به همراه آوردی؟ نمی‌دانم. اما می‌دانم که مرا از خود بی‌خود کرده‌ای.
ای گلشن نیکویی امروز چه خوش بویی
بر شاخ کی خندیدی در باغ کی پروردی
هوش مصنوعی: ای گلستان زیبا، امروز چه بویی خوش از خود پخش کرده‌ای؟ بر شاخه‌های کدام درخت خندیده‌ای و در باغ چه زمانی رشد کرده‌ای؟
امروز عجب چیزی می‌افتی و می‌خیزی
در باغ کی خندیدی وز دست کی می‌خوردی
هوش مصنوعی: امروز واقعا چیز عجیب و جالبی می‌گذرد، تو در باغ چه لحظات خوشی را تجربه می‌کنی و از چه چیزی ناراحت هستی؟
آن طبع زرافشانی و آن همت سلطانی
پیران و جوانان را آموخت جوامردی
هوش مصنوعی: این خصوصیات زیبا و اراده‌ی سلطنتی به پیران و جوانان یاد داد که چگونه مردانگی و جوانمردی را بیاموزند.
بگذر ز جوامردی کان هم ز دوی خیزد
در وحدت همدردی درکش قدح دردی
هوش مصنوعی: از اصول جوانمردی بگذر، زیرا این صفات از دوگانگی برمی‌خیزند. در اتحاد با دیگران، همدردی را درک کن و نوشیدنی تلخ درد را در دست بگیر.
هم همره و همدردی هم جمعی و هم فردی
هم عاشق و معشوقی هم سرخی و هم زردی
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر تضادها و هماهنگی‌های میان احساسات و روابط انسانی است. به این معنا که انسان‌ها در عین تنوع و تفاوت‌های خود، هم می‌توانند با هم همدرد و همدم باشند و هم در عشق و علاقه به یکدیگر نزدیک شوند. همچنین، این تفاوت‌ها می‌توانند نمادهایی از احساسات گوناگون، مانند شادی و اندوه، در زندگی انسان‌ها باشند. در نهایت، اشاره به این دارد که در زندگی، هر دو جنبه فردی و جمعی وجود دارد و همه این احساسات در کنار یکدیگر شکل می‌گیرند.
با این همه در مجلس بنشین و میا با من
ترسم که میان ره بگریزی و برگردی
هوش مصنوعی: با این حال در جمع بمان و از من دور نشو، چون ترس دارم که در میانه‌ی راه، بی‌خبر برگردی و به طور ناگهانی غیبت کنی.
ور ز آنک همی‌آیی با خویش مبر دل را
کز دل دودلی خیزد گه گرمی و گه سردی
هوش مصنوعی: اگر با خودت به جایی می‌روی، دل را همراه خود نبر؛ زیرا دل از تردید به وجود می‌آید و گاهی احساس گرمی و گاهی سردی می‌کند.

حاشیه ها

1392/09/28 13:11
نقی

جوانمردی نه جوامردی

1394/06/16 00:09
فریدون

بگذر ز جوان مردی کان هم ز دوی خیزد

1397/11/01 17:02
Neeknaam

در منطق الطیر باهتمام سید صادق گوهرین چاپ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی آخرین شعر در صفحه 259 در خط 4689 نوشته شده "تا جوامردی چه باشد در جهان". نویسنده در زیرنویس از چند نسخه یاد میکند . در یکی "جوامردی " است که در متن استفاده شده و سه نسخه دیگر "جوانمردی" ضبط شده .
ولی این کلمه در فرهنگ های لغات نایاب است

1397/12/19 14:03
شهریار مشکین

"جوامردی" (بدون حرف نون) واژه‌ای معمول در ادب کلاسیک فارسی و از بدیهیات است.