اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
دل بردی و جان بردی این جا چه رها کردی
هوش مصنوعی: ای پردهنشین، ببین که چه کارهایی کردی! دل و جان مرا بردی و در اینجا چه چیزهایی را رها کردی.
ای برده هوسها را بشکسته قفسها را
مرغ دل ما خستی پس قصد هوا کردی
هوش مصنوعی: ای کسی که زنجیر آرزوها را پاره کردهای و قفسهای محدودیت را شکستهای، حالا دل ما هم از آزادی بهرهمند شده و تو دوباره به خواستهها و آرزوهای خود برگشتی.
گر قصد هوا کردی ور عزم جفا کردی
کو زهره که تا گویم ای دوست چرا کردی
هوش مصنوعی: اگر به عشق و محبت فکر کردهای و تصمیم به ظلم و اذیت گرفتهای، چه کسی را داری که بگوید دوست چرا این کار را کردهای؟
آن شمع که میسوزد گویم ز چه میگرید
زیرا که ز شیرینش در قهر جدا کردی
هوش مصنوعی: آن شمعی که در حال سوختن است، میپرسم که چرا گریه میکند. زیرا تو آن شیرینی را که داشت، از او جدا کردی.
آن چنگ که میزارد گویم ز چه میزارد
کز هجر تو پشت او چون بنده دوتا کردی
هوش مصنوعی: آن چنگی که به صدا درمیآید، به من بگو که چرا اینطور نغمه سر میدهد؛ چون از دوری تو، پشت آن در مثل دو نیمه شده است.
این جمله جفا کردی اما چو نمودی رو
زهرم چو شکر کردی وز درد دوا کردی
هوش مصنوعی: تو در حق من کوتاهی کردی، اما وقتی روی خود را از من برگرداندی، گویی زهر من را با شیر گره زدی و از دردی که داشتم، درمانی ساختی.
هر برگ ز بیبرگی کفها به دعا برداشت
از بس که کرم کردی حاجات روا کردی
هوش مصنوعی: هر برگ درخت به خاطر بیبرگیاش دست به دعا برداشت، زیرا تو آنقدر لطف کردی که خواستهها برآورده شدند.
حاشیه ها
1397/11/27 00:01
بابک بامداد مهر
هر برگ زبی برگی کفها به دعا برداشت...
تمثیل برگها که شبیه دستان خالی رو به آسمانند
ازبس که کرم کردی حاجات روا کردی
بخشش یزدانی بر رساندن دلها به آرزویشان است
بخوانیدمرا تا اجابت کنم شمارا
این غزل و غزل بعدی 2591 در رابطۀ معنایی با یکدیگرند .به توضیح غزل بعدی توجه بفرمایید
1404/03/26 06:05
نوید احمدپور
خوانش( ای« پرده در» پرده) صحیح است و نه (پرده ی در پرده )! با توجه به ابیات بعدی که( بشکسته قفس ها را ...... قصد هوا کردی... شیرینش جدا کردی.... حاجات روا کردی...) و گرنه سخن گفتن با پرده! ای که در پرده نشسته!و پرده نشین است از بار معنایی غزل به دور و چه بسا مضحک است چون اصولاً در مقام تشبیه هم از پرده! کاری مانند دل بردن و جان بردن بر نمی آید واگر فرض کنیم پرده! به کسی تشبیه شده که پرده نشین است !(و البته امکان ندارد)در این صورت شکستن قفس ها و قصد هوا کردن از او بر نمی آید زیرا «خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است... »و مراد شمس تبریزی است که حجاب از دیدگان مولانا بر گرفته است...
ای که پرده ها را می دری و حجاب از دیدگان فرو می افکنی بنگر که چها کردی
دل و جان ما را بردی پس بنگر که اینجا چه به یادگار گذاشتی و الخ