غزل شمارهٔ ۲۵۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۵۹ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
تا ابد او بیند پیشانه را
پیشانه: آینده،
سلام
در این غزل مولانا با شکل وشمایلی نو بجای خموش که تخلص اوست ،راز مگوی را به زیبایی بکار گرفته بعد از آن رو عجمی شو یعنی خود را به تغافل بزن بگو هیچ نمی دانم ویا بقول خودش در جای دیگر هیچ مگوی
قرابت معنای آن با بیت زیر بنظرم جالب بود
چون ملایک گو که لا علم لنا
یا الهی غیر لا علمتنا
(اشاره به آیه ۳۲ بقره) در کل وبه زبان عامیانه تا زمانی که از خودت خاموش نشی فیلت یاد هندوستان نمیکنه واز آن خواجه بزرگ یعنی ذات الهی یادی وحرفی در میان نیست
این دهان بستی دهانی باز شد
که خورنده لقمه های راز شد
گر زشیردیو، تن را وابری
از فطام او بسی نعمت خوری
شاد وسرافراز باشید
سلام
این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 996 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است
می توانید ویدیو و صوت شرح غزل را در آدرسهای زیر پیدا کنید: