گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۷۶

ای خواجه سلام علیک از زحمت ما چونی
ای معدن زیبایی وی کان وفا چونی
در جنت و در دوزخ پرسان تواند ای جان
کای جنت روحانی وی بحر صفا چونی
هر نور تو را گوید ای چشم و چراغ من
هر رنج تو را گوید کی دفع بلا چونی
ای خدمت تو کردن چون گلبشکر خوردن
زین خدمت پوسیده زین طال بقا چونی
در وقت جفا دل را صد تاج و کمر بخشی
در وقت جفا اینی تا وقت وفا چونی
ای موسی این دوران چونی تو ز فرعونان
وی شاه ید بیضا با اهل عمی چونی
گوید به تو هر گلشن هر نرگس و هر سوسن
کز زحمت و رنج ما ای باد صبا چونی
ای آب خضر چونی از گردش چرخ آخر
وی تاج همه جان‌ها دربند قبا چونی
ای جان عنادیده خامش که عنایت‌ها
پرسند تو را هر دم کز رنج و عنا چونی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خواجه سلام علیک از زحمت ما چونی
ای معدن زیبایی وی کان وفا چونی
هوش مصنوعی: ای آقای من، سلام بر تو! از زحمت و تلاشی که برای ما کشیده‌ای چه حالتی داری؟ ای معدن زیبایی و منبع وفا، حال تو چگونه است؟
در جنت و در دوزخ پرسان تواند ای جان
کای جنت روحانی وی بحر صفا چونی
هوش مصنوعی: ای جان، در بهشت و جهنم می‌توانی بپرسی که حالت چطور است. تو در بهشت روحانی و در دریای پاکی چگونه‌ای؟
هر نور تو را گوید ای چشم و چراغ من
هر رنج تو را گوید کی دفع بلا چونی
هوش مصنوعی: هر روشنی و نور، تو را به عنوان چشمی که مسیر را روشن می‌کنی می‌ستاید و هر زحمتی که می‌کشی، به تو می‌گوید چگونه می‌توانی بلا و مشکل را دور کنی.
ای خدمت تو کردن چون گلبشکر خوردن
زین خدمت پوسیده زین طال بقا چونی
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند گل خدمت تو را می‌چشند، به خاطر این خدمت، پوسیده و فرسوده شده‌ای، حالا بگو وضعیتت چگونه است؟
در وقت جفا دل را صد تاج و کمر بخشی
در وقت جفا اینی تا وقت وفا چونی
هوش مصنوعی: در زمان بی‌محلی، با دل خود گویی که ده‌ها تاج و کمربند را به او می‌دهی، اما در زمان وفا و محبت، آن دل را چه خوب و زیبا می‌کنی.
ای موسی این دوران چونی تو ز فرعونان
وی شاه ید بیضا با اهل عمی چونی
هوش مصنوعی: ای موسی! حالا حال تو چگونه است؟ آیا در میان فرعون‌ها قرار داری یا اینکه مانند شاه با معجزه‌ی دست سفیدت با اهل عمی در ارتباطی؟
گوید به تو هر گلشن هر نرگس و هر سوسن
کز زحمت و رنج ما ای باد صبا چونی
هوش مصنوعی: هر گل و گیاهی که در باغ و گلشن است، از زحمت و تلاش ما نشئت می‌گیرد، ای باد صبا، تو چطور به این شکوه می‌وزی؟
ای آب خضر چونی از گردش چرخ آخر
وی تاج همه جان‌ها دربند قبا چونی
هوش مصنوعی: ای آب خضر، چطور هستی؟ از گردش دنیا خبر بده. آیا تو که سرشار از حیات هستی، به مانند تاجی بر سر جان‌ها، در پی یک پوشش و قبا هستی؟
ای جان عنادیده خامش که عنایت‌ها
پرسند تو را هر دم کز رنج و عنا چونی
هوش مصنوعی: ای جان که همیشه در حال مخالفتی، سکوت کن. زيرا هر لحظه از تو می‌پرسند که با این رنج‌ها و سختی‌ها چه حالتی داری.