گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۴۲

بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغاپوسی
بزن ای باد بر زلفش که ای زیبا اغاپوسی
گر اینجایی گر آنجایی وگر آیی وگر نایی
همه قندی و حلوایی زهی حلوا اغاپوسی
ملامت نشنوم هرگز نگردم در طلب عاجز
نباشد عشق بازیچه بیا حقا اغاپوسی
اگر در خاک بنهندم توی دلدار و دلبندم
وگر بر چرخ آرندم از آن بالا اغاپوسی
اگر بالای که باشم چو رهبان عشق تو جویم
وگر در قعر دریاام در آن دریا اغاپوسی
ز تاب روی تو ماها ز احسان‌های تو شاها
شده زندان مرا صحرا در آن صحرا اغاپوسی
چو مست دیدن اویم دو دست از شرم واشویم
بگیرم در رهش گویم که ای مولا اغاپوسی
دلارام خوش روشن ستیزه می‌کند با من
بیار ای اشک و بر وی زن بگو ایلا اغاپوسی
تو را هر جان همی‌جوید که تا پای تو را بوسد
ندارد زهره تا گوید بیا اینجا اغاپوسی
وگر از بنده سیرآبی بگیری خشم و دیر آیی
بماند بی‌کس و تنها تو را تنها اغاپوسی
بیا ای باغ و ای گلشن بیا ای سرو و ای سوسن
برای کوری دشمن بگو ما را اغاپوسی
بیا پهلوی من بنشین به رسم و عادت پیشین
بجنبان آن لب شیرین که مولانا اغاپوسی
منم نادان توی دانا تو باقی را بگو جانا
به گویایی افیغومی به ناگویا اغاپوسی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغاپوسی
بزن ای باد بر زلفش که ای زیبا اغاپوسی
هوش مصنوعی: ای ماه، بر محبوب من تابیده و پیغامی به او برسان که بگو زیبای من، لطفاً نوازش کن. ای باد، بر موهای او بوز و به یاد زیبایی‌اش اشاره کن.
گر اینجایی گر آنجایی وگر آیی وگر نایی
همه قندی و حلوایی زهی حلوا اغاپوسی
هوش مصنوعی: اگر اینجا هستی یا آنجا، و چه بیایی و چه نیایی، تو همیشه شیرین و دل‌نشینی. چه لذتی دارد حضورت مانند شیرینی و حلوا.
ملامت نشنوم هرگز نگردم در طلب عاجز
نباشد عشق بازیچه بیا حقا اغاپوسی
هوش مصنوعی: هرگز انتقاد و ملامت دیگران را نمی‌شنوم و به دنبال آن نمی‌روم. عشق هرگز نباید به عنوان وسیله‌ای بازیچه و کم‌اهمیت تلقی شود. بیا، به راستی که تو سرور من هستی.
اگر در خاک بنهندم توی دلدار و دلبندم
وگر بر چرخ آرندم از آن بالا اغاپوسی
هوش مصنوعی: اگر در زمین بگذارم معشوق و محبوبم را و اگر او را به بالای آسمان ببرند، من از آنجا هم او را می‌خواهم.
اگر بالای که باشم چو رهبان عشق تو جویم
وگر در قعر دریاام در آن دریا اغاپوسی
هوش مصنوعی: اگر در اوج آسمان باشم، همچون راهب، در جستجوی عشق تو هستم و اگر هم در عمق دریا باشم، در آنجا نیز به دنبال تو خواهم بود.
ز تاب روی تو ماها ز احسان‌های تو شاها
شده زندان مرا صحرا در آن صحرا اغاپوسی
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشندگی تو، شب‌ها به خوبی و مهربانی تو دچار شگفتی می‌شوم. در این بیابان تعطیلی که در آن قرار دارم، احساس می‌کنم که تو همواره در کنارم هستی.
چو مست دیدن اویم دو دست از شرم واشویم
بگیرم در رهش گویم که ای مولا اغاپوسی
هوش مصنوعی: وقتی او را می‌بینم همچون مستی به سر می‌روم و از شرم دو دست خود را می‌شویم. در راه او می‌روم و می‌گویم: ای مولای من، به من لطف کن.
دلارام خوش روشن ستیزه می‌کند با من
بیار ای اشک و بر وی زن بگو ایلا اغاپوسی
هوش مصنوعی: دختر زیبای آرامش‌بخش، با من درگیر است. بیا ای اشک و بر او بزن، به او بگو که ایلا اغاپوسی.
تو را هر جان همی‌جوید که تا پای تو را بوسد
ندارد زهره تا گوید بیا اینجا اغاپوسی
هوش مصنوعی: هر کسی در دلش شوقی دارد تا تو را بوسه‌ای بدهد، اما هیچ‌کس جرات و توانایی بیان این خواسته را ندارد تا بگوید: بیا اینجا، ای محبوب من.
وگر از بنده سیرآبی بگیری خشم و دیر آیی
بماند بی‌کس و تنها تو را تنها اغاپوسی
هوش مصنوعی: اگر از بنده و خدمتکار سیر و خسته شوی و دیره به کمک او بیایی، او در نهایت بی‌کس و تنها خواهد ماند و تو نیز بدون یاری حس تنهایی را تجربه خواهی کرد.
بیا ای باغ و ای گلشن بیا ای سرو و ای سوسن
برای کوری دشمن بگو ما را اغاپوسی
هوش مصنوعی: بیا ای باغ و ای گلستان، بیا ای سرو و ای گل سوسن، برای کور کردن دشمن بگو که ما را عشق فراگرفته است.
بیا پهلوی من بنشین به رسم و عادت پیشین
بجنبان آن لب شیرین که مولانا اغاپوسی
هوش مصنوعی: بیا کنارم بنشین مانند گذشته‌ها، آن لب‌های شیرینت را به حرکت درآور.
منم نادان توی دانا تو باقی را بگو جانا
به گویایی افیغومی به ناگویا اغاپوسی
هوش مصنوعی: من نادان هستم و تو دانا. بقیه را بگو جانا، به وضوح بیان کن. من حرفی ندارم که بزنم و تو به راحتی می‌توانی بگویی.

حاشیه ها

1392/09/06 00:12
ناصر تفرشی

اغاپوسی به معنای کجایی می باشد

1393/08/23 11:10
افسون شده

اَغا پوسی: به زبان یونان قدیم به معنای دوستت دارم می باشد.

1393/12/03 18:03
محمد رضا

افسون درست میگه...

1393/12/03 18:03
محمد رضا

« ایلا » در بیت 8 به معنای « بیا » هستش

1393/12/03 18:03
محمد رضا

معی مصرع دوم بیت آخر:
وقتی حرف میزنم، تو را وصف می کنم؛ اگر خاموشم تو را دوست دارم.

1402/09/09 11:12
Yar Nik

به نظر می رسد افسون معنی مناسبی را نوشته اند. از امکان ترجمه گوگل استفاده کردم و ترجمه از  یونانی به فارسی را بررسی کردم که تا حدی نزدیک باشد. معنای جالبی برای آغا پوسی آمد: "چقدر عشق" ..در اینصورت بیت خواهد گفت: ای ماه بر یارم بتاب و بگو چقدر عشق... ای باد بر زلفش بزن و بگوچقدر عشق....تصویر لطیفی است..

1402/09/09 11:12
Yar Nik

بیت شماره 10 : سیر آیی به جای سیرابی.

1402/10/09 20:01
احمد خرم‌آبادی‌زاد

اَغاپوس، واژه یونانی αγάπησ به معنی «عشق‌ورز» (به انگلیسی loving) است.

افیغوم (مصرع دوم بیت 13) نیز واژه یونانی αφηγομ به معنی «سخن پرداز، بازخوان کننده و راوی» (narrating) می‌باشد.

بنابراین، معنی مصرع چنین خواهد بود: «لب گشوده سخن پردازی و لب فرو بسته، عشق‌ورز!»

در ضمن، واژه «ایلا» در مصرع دوم بیت 8 یعنی "ای یار»!

1403/03/30 21:05
حمیدرضا

استاد سعید سلیمانی در کانال تلگرامشان کاریز در این باره نوشته‌اند:

افیغومی، آغاپوسی...

غزلی‌ست از مولانا که ردیف آن کلمه‌ای یونانی‌ست:

بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغا پوسی / بزن ای باد بر زلفش که ای زیبا اغا پوسی
گر این جایی گر آن جایی وگر آیی وگر نایی / همه قندی و حلوایی زهی حلوا اغا پوسی
تا بیت آخر:
منم نادان تویی دانا تو باقی را بگو جانا / به گویایی افیغومی به ناگویا اغا پوسی

در متن‌های چاپی، شاید متاثر از وزن یا تداعی «اغا» ترکی یا مغولی، کلمه را به صورت «اغا پوسی» می‌نویسند منتهی صورت درست‌ترش «اغاپو سی» است: Αγαπώ σε
اگاپو (دوست دارم) سی (تو را)

در بیت آخر امّا مولانا کلمه دیگری هم افزوده است: افیغومی... که به احتمال زیاد، و نوع تبدیل گاما به غ در اغاپوسی، صورتی‌ست از αφηγούμαι افِگومِ، به معنیِ قاموسی: بیان می‌کنم، روایت می‌کنم.

جالب این که در نسخه چستربیتی، کاتب علامت زده و کلمه را در حاشیه، احتمالا در معنی رایج آن نزد یونانی‌زبانان قونیه، ترجمه کرده است: «می‌لافم» و خیلی هم خوب!
به گویایی افیغومی به ناگویا اغاپوسی: به گفتن، لاف عشق تو می‌زنم، به خاموشی، دوستت دارم... یا نظیر آن.

این که «اغاپوسی» را معنی نکرده احتمالا از آن روست که این ترکیب مشهور «دوستت دارم» به زبان‌های رایج منطقه، چنان که امروزه هم در مناطق مختلف، آشنا بوده است. مولانا جای دیگر هم دارد:
پویسی چَلَبی پویسی، ای پوسه اغا پوسی / بی نخوت و ناموسی این دم دلِ ما را جو...

تفاوت معنای عشق و دوستی در دو صورت آگاپه و فیلیا، صحنه جالبی در انجیل یونانی خلق کرده، در سخنی بین مسیح و پطرس، که جا دارد از آن جدا بنویسیم.

اگر در خاک بنهندم تویی دلدار و دلبندم / وگر بر چرخ آرندم از آن بالا اغا پوسی
اگر بالای کُه باشم چو رهبان عشق تو جویم / وگر در قعر دریاام در آن دریا اغا پوسی
بیا پهلوی من بنشین به رسم و عادت پیشین / بجنبان آن لب شیرین که مولانا اغا پوسی..