اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کی افسون خواند در گوشت که ابرو پر گره داری؟!
نگفتم: «با کسی منشین که باشد از طرب عاری؟!
هوش مصنوعی: کی به تو گفت که چالشهای زندگی را جدی بگیری و بیندیشی به این که چهرهات نشانهای از غم دارد؟! به دیگران تاکید نکردم که با کسانی که از شادی و لذت دور هستند، معاشرت کنی؟!
یکی پر زهر افسونی فرو خواند به گوش تو
ز صحن سینهٔ پر غم دهد پیغام بیماری
هوش مصنوعی: کسی با صدای سحرآمیز و پر از تلخی، در گوش تو چیزی میخواند و از دل پر دردش پیامی از درد و رنج بیماری میآورد.
چو دیدی آن ترش رو را، مخلّل کرده ابرو را
از او بگریز و بشناسش،چرا موقوف گفتاری؟
هوش مصنوعی: وقتی آن فرد با چهره عبوس و در هم را دیدی، از او دوری کن و او را بشناس. چرا که در سخن گفتن با او نباید توقف کنی.
چه حاجت آب دریا را چشش، چون رنگ او دیدی؟
که پر زهرت کند آبش اگر چه نوش منقاری
هوش مصنوعی: هیچ نیازی به نوشیدن آب دریا نیست، وقتی که رنگ آن را دیدهای. حتی اگر این آب را بنوشی، تلخی آن تو را آزار میدهد.
لطیفان و ظریفانی که بودستند در عالم
رمیده و بدگمان بودند همچون کبک کهساری
هوش مصنوعی: افرادی که با ظرافت و لطافت بودند، در این دنیا به سختی قابل دسترسی بودند و به دیگران بدبین بودند، مانند کبکی که در کوهستان زندگی میکند.
گر استفراغ میخواهی از آن طزغوی گندیده
مفرح بدهمت لیکن مکن دیگر وحل خواری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از آن زهر تلخ و گندیده رهایی پیدا کنی، بگذار تا به تو کمک کنم، اما دیگر به ذلت و خفت برنگرد.
الا یا صاحب الدار ادر کأسا من النار
فدفینی و صفینی و صفو عینک الجاری
هوش مصنوعی: ای صاحب خانه، جامی از آتش به من بده تا مرا بپوشانی و نظم دهی و چشمانت را از شراب زلال پر کنی.
فطفینا و عزینا فان عدنا فجازینا
فانا مسنا ضر فلا ترضی باضراری
هوش مصنوعی: ما در سختیهای زندگی آزمایش شدهایم و اگر دوباره به آن شرایط برگردیم، لازم است که پاداشی برای سختیهایمان در نظر گرفته شود؛ چرا که ما در رنج و آسیب بودهایم، بنابراین نباید به هیچوجه ضرورت رنج دیگران را بپذیریم.
ادر کأسا عهدناه فانا ما جحدناه
فعندی منه آثار و انی مدرک ثاری
هوش مصنوعی: بیت به این معنی است که نوشیدنیای که ما همیشه با آن آشنا بودهایم را انکار نمیکنیم، زیرا آثار و نشانههایی از آن در من وجود دارد و من به یاد آن خاطرات و احساسات هستم.
ادر کأسا باجفانی فدا روحی و ریحانی
و انت المحشر الثانی فاحیینا بمدرار
هوش مصنوعی: در این بیت، poet از محبوب خود خواهش میکند که با یک جام پر از شراب به او نیکی کند. او میگوید که جانش فدای بوی خوش محبوب است و از او میخواهد که به او زندگی دوباره ببخشد، مثل بارانی که زمین را سیراب میکند. اینجا مفهوم عشق و نوشیدن شراب به عنوان نماد زندگی و نشاط و همچنین انتظار بازگشت محبوب به میان است.
فاوقد لی مصابیحی و ناولنی مفاتیحی
و غیرنی و سیرنی بجود کفک الساری
هوش مصنوعی: چراغهای امیدم را از من بگیر و کلیدهای دلخواهی را به من بده تا با بخشندگی دستانت، مرا راهنمایی کنی.
چو نامت پارسی گویم کند تازی مرا لابه
چو تازی وصف تو گویم برآرد پارسی زاری
هوش مصنوعی: وقتی که نام تو را به زبان فارسی میبرم، زبان عربی به من شکایت میکند. وقتی هم که به زبان عربی تو را توصیف میکنم، زبان فارسی به گریه میافتد.
بگه امروز زنجیری دگر در گردنم کردی
زهی طوق و زهی منصب که هست آن سلسله داری
هوش مصنوعی: امروز دوباره زنجیری بر گردنم انداختی، چه خوب که این زنجیر و مقام را به من دادی چون دارنده آن زنجیر هم خودت هستی.
چو زنجیری نهی بر سگ شود شاه همه شیران
چو زنگی را دهی رنگی شود رومی و روم آری
هوش مصنوعی: اگر زنجیری به پای سگی بیاندازی، آن سگ تبدیل به پادشاه همه شیران میشود. اگر رنگی به زنگی بدهی، میتواند شبیه رومیها و سرزمین روم شود.
الا یا صاحب الکاس و یا من قلبه قاسی
اتبلینی بافلاسی و تعلینی باکثاری
هوش مصنوعی: ای کسی که جام را در دست داری و ای کسی که دلات سخت شده، آیا من را با ثروتم آزمایش میکنی و با فراوانی خود میخواهی دست و دلم را بلرزانى؟
لسان العرب و الترک هما فی کاسک المر
فناول قهوه تغنی من اعساری و ایساری
هوش مصنوعی: زبان عرب و ترک در میزی مشترک هستند، پس دمی قهوه بیاور که من از دشواریها و مشکلاتم بگویم و در پی آن بگریم.
مگر شاه عرب را من بدیدم دوش خواب اندر
چه جای خواب میبینم جمالش را به بیداری
هوش مصنوعی: دوش خواب میدیدم که شاه عرب را دیدم؛ حالا نمیدانم در کجا هستم که در بیداری هم زیبایی او را میبینم.