غزل شمارهٔ ۲۴۸
گوش من منتظر پیام تو را
جان به جان جسته یک سلام تو را
در دلم خون شوق میجوشد
منتظر بوی جوش جام تو را
ای ز شیرینی و دلاویزی
دانه حاجت نبوده دام تو را
کرده شاهان نثار تاج و کمر
مر قبای کمین غلام تو را
ز اول عشق من گمان بردم
که تصور کنم ختام تو را
سلسلهام کن به پای اشتر بند
من طمع کی کنم سنام تو را
آنک شیری ز لطف تو خوردهست
مرگ بیند یقین فطام تو را
به حق آن زبان کاشف غیب
که به گوشم رسان پیام تو را
به حق آن سرای دولتبخش
بنمایم ز دور بام تو را
گر سر از سجده تو سود کند
چه زیانست لطف عام تو را؟
شمس تبریز این دل آشفته
بر جگر بسته است نام تو را
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوش من منتظر پیام تو را
جان به جان جسته یک سلام تو را
هوش مصنوعی: گوش من منتظر پیامی از توست، جانم برای یک سلام تو به شدت آماده است.
در دلم خون شوق میجوشد
منتظر بوی جوش جام تو را
هوش مصنوعی: در دلم احساس شوق و هیجان وجود دارد و منتظرم تا بوی خوش میگساری و مستی تو را حس کنم.
ای ز شیرینی و دلاویزی
دانه حاجت نبوده دام تو را
هوش مصنوعی: ای تو که با شیرینی و جذابیت خود، نیازی به درخواست و خواستهی من نداشتی و همیشه در دام زیباییات مرا اسیر کردهای.
کرده شاهان نثار تاج و کمر
مر قبای کمین غلام تو را
هوش مصنوعی: شاهان برای تاج و کمر خود قربانی میدهند، اما من لباس پنهان تو را با ارزشتر میدانم.
ز اول عشق من گمان بردم
که تصور کنم ختام تو را
هوش مصنوعی: از آغاز عشق من، فکر کردم که میتوانم پایان تو را در ذهنم تجسم کنم.
سلسلهام کن به پای اشتر بند
من طمع کی کنم سنام تو را
هوش مصنوعی: من خود را به بند اسب تو میبندم، چرا که هیچگاه آرزوی دستیابی به مقام و عظمت تو را نخواهم داشت.
آنک شیری ز لطف تو خوردهست
مرگ بیند یقین فطام تو را
هوش مصنوعی: آن شیر که نعمتهای تو را چشیده است، با یقین مرگ را تجربه میکند.
به حق آن زبان کاشف غیب
که به گوشم رسان پیام تو را
هوش مصنوعی: به راستی که آن زبانی که اسرار پنهان را فاش میکند، پیام تو را به من رساند.
به حق آن سرای دولتبخش
بنمایم ز دور بام تو را
هوش مصنوعی: به درستی که از دور، به تو نشان میدهم آن مکان پر خیر و برکتی که خاصیت دولت و نعمت دارد.
گر سر از سجده تو سود کند
چه زیانست لطف عام تو را؟
هوش مصنوعی: اگر سر من از سجده تو و عبادت تو بلند شود، چه ضرر دارد وقتی که لطف و رحمت تو شامل حال همه است؟
شمس تبریز این دل آشفته
بر جگر بسته است نام تو را
هوش مصنوعی: شمس تبریز، نام تو در دل آشفتهام چنان نقش بسته که گویی بر جانم سوار شده است.