غزل شمارهٔ ۲۴۷۳
آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا توی
بار تو ده شکسته را بارگه وفا توی
برج نشاط رخنه شد لشکر دل برهنه شد
میمنه را کله توی میسره را قبا توی
می زده مییم ما کوفته دییم ما
چشم نهادهایم ما در تو که توتیا توی
روی متاب از وفا خاک مریز بر صفا
آب حیاتی و حیا پشت دل و بقا توی
چرخ تو را ندا کند بهر تو جان فدا کند
هر چه ز تو زیان کند آن همه را دوا توی
خیز بیار بادهای مرکب هر پیادهای
بهر زکات جان خود ساقی جان ما توی
این خبر و مجادلی نیست نشان یک دلی
گردن این خبر بزن شحنه کبریا توی
گردن عربده بزن وسوسه را ز بن بکن
باده خاص درفکن خاصبک خدا توی
وقت لقای یوسفان مست بدند کف بران
ما نه کمیم از زنان یوسف خوش لقا توی
از رخ دوست باخبر وز کف خویش بیخبر
این خبری است معتبر پیش تو کاوستا توی
پر کن زان می نهان تا بخوریم بیدهان
تا که بداند این جهان باز که کیمیا توی
باده کهنه خدا روز الست ره نما
گشته به دست انبیا وارث انبیا توی
غزل شمارهٔ ۲۴۷۲: چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنیغزل شمارهٔ ۲۴۷۴: ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا توی
بار تو ده شکسته را بارگه وفا توی
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگی با مشکلات و سختیها روبهرو شود، تو مانند آب گوارا هستی که میتواند به او آرامش و امید بدهد. تو در هر دو جهان، منبعی از محبت و وفا هستی که میتوانی دل شکستهها را تسکین بخشی.
برج نشاط رخنه شد لشکر دل برهنه شد
میمنه را کله توی میسره را قبا توی
هوش مصنوعی: شادی و نشاط در دلها نفوذ کرد، لشکر دل از آرایش و زینت خالی شد. سمت راست (میمنه) به جلوهگری مشغول است و سمت چپ (میسره) هم شکوه و زیبایی خود را به نمایش میگذارد.
می زده مییم ما کوفته دییم ما
چشم نهادهایم ما در تو که توتیا توی
هوش مصنوعی: ما در حال خوشگذرانی هستیم و به خود شادابی میدهیم. چشمانمان را به تو دوختهایم، زیرا تو بهترین و روشنای دل ما هستی.
روی متاب از وفا خاک مریز بر صفا
آب حیاتی و حیا پشت دل و بقا توی
هوش مصنوعی: از وفاداری دست نکش و نگذار خاک ناپاکی بر پاکی بریزد. آب حیات و ویژگی حیا، پشت دل و بقای تو قرار دارد.
چرخ تو را ندا کند بهر تو جان فدا کند
هر چه ز تو زیان کند آن همه را دوا توی
هوش مصنوعی: چرخ، به تو فراخوان میدهد و جانش را برای تو فدای میکند. هر چیزی که از تو آسیب برساند، همه آنها را تو میتوانی درمان کنی.
خیز بیار بادهای مرکب هر پیادهای
بهر زکات جان خود ساقی جان ما توی
هوش مصنوعی: بیا و جامی پر کن از شراب که همگان از آن بنوشند و جان خود را پاک کنند. ای ساقی، تو تنها کسی هستی که می توانی جان ما را سیراب کنی.
این خبر و مجادلی نیست نشان یک دلی
گردن این خبر بزن شحنه کبریا توی
هوش مصنوعی: این صحبت و بحثی که در میان است، نشانهای از یک دل بودن است. پس این خبر را با قدرت و جدیت مطرح کن، زیرا در آن عظمت و بزرگی وجود دارد.
گردن عربده بزن وسوسه را ز بن بکن
باده خاص درفکن خاصبک خدا توی
هوش مصنوعی: بیا تا با شجاعت و سرسختی به مبارزه با وسوسهها بپردازیم و از لذتی خاص و معنوی بهرهمند شویم که تنها از خداوند به دست میآید.
وقت لقای یوسفان مست بدند کف بران
ما نه کمیم از زنان یوسف خوش لقا توی
هوش مصنوعی: زمانی که یوسفهای زیبا را ملاقات کنیم، در آن هنگام، ما هم از زنان خوشچهره و جذاب چیزی کم نداریم.
از رخ دوست باخبر وز کف خویش بیخبر
این خبری است معتبر پیش تو کاوستا توی
هوش مصنوعی: از چهره دوست خبر داری، اما از دست خودت خبر نداری. این یک خبر معتبر است که تو باید به آن توجه کنی.
پر کن زان می نهان تا بخوریم بیدهان
تا که بداند این جهان باز که کیمیا توی
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از نوشیدنیای است که به صورت پنهانی آورده میشود تا بدون هیچ زبانی از آن لذت ببریم. هدف این است که دنیا بفهمد که تو خود گنجی هستی.
باده کهنه خدا روز الست ره نما
گشته به دست انبیا وارث انبیا توی
هوش مصنوعی: شراب کهنهای که در روز الست (آفرینش) به دست پیامبران رسید، حالا به تو منتقل شده است و تو وارث آنها هستی.