گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۷۱

سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی
صورت این طلسم را هیچ کسی بدید نی
می‌کشدم به هر طرف قوت کهربای او
ای عجبا بدید کس آنک مرا کشید نی
هست سماع چنگ نی هست شراب رنگ نی
صد قدح است بر قدح آنک قدح چشید نی
عشق قرابه باز و من در کف او چو شیشه‌ای
شیشه شکست زیر پا پای کسی خلید نی
در قدم روندگان شیخ و مرید بی‌عدد
در نفس یگانگی شیخ نه و مرید نی
آنک میان مردمان شهره شد و حدیث شد
سایه بایزید بد مایه بایزید نی
مژده دهید عاشقان عید وصال می رسد
ز آنک ندید هیچ کس خود رمضان و عید نی

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی
صورت این طلسم را هیچ کسی بدید نی
هوش مصنوعی: یک نفر به خاطر غم، دچار آتش سوزی شد و تمام جهان را سوخت. هیچکس نتوانسته است که این راز را درک کند.
می‌کشدم به هر طرف قوت کهربای او
ای عجبا بدید کس آنک مرا کشید نی
هوش مصنوعی: او با قدرت جاذبه‌اش مرا به هر سمتی می‌کشد. ای شگفتی! هیچ‌کس را ندیدم که مانند من به این شدت کشیده شود.
هست سماع چنگ نی هست شراب رنگ نی
صد قدح است بر قدح آنک قدح چشید نی
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف حالاتی پرداخته می‌شود که در آن موسیقی و شراب جایگاه ویژه‌ای دارند. در واقع، صدا و لحن ساز و نیز نوشیدنی، همگی موجب ایجاد حسی از سرور و شادی در آدمی می‌شوند. به نوعی، گفته می‌شود که این لذت‌ها آنقدر زیادند که نمی‌توان برای توصیف آن‌ها حد و مرزی قائل شد. تمام این حالات و احساسات، به نوعی از چشیدن و تجربه کردن به دست می‌آید و نشان‌دهنده عمیق‌ترین لذت‌های زندگی است.
عشق قرابه باز و من در کف او چو شیشه‌ای
شیشه شکست زیر پا پای کسی خلید نی
هوش مصنوعی: عشق مانند ظرفی است که در دست من قرار دارد و من همچون شیشه‌ای هستم که در زیر پا شکسته می‌شود. این احساسات و آسیب‌ها به خاطر قدم‌های کسی که به سراغم آمده، به وجود آمده‌اند.
در قدم روندگان شیخ و مرید بی‌عدد
در نفس یگانگی شیخ نه و مرید نی
هوش مصنوعی: در مسیر افرادی که به دنبال راهنمایی هستند، همواره تعداد زیادی شیخ و مرید وجود دارد. اما در مقام یگانه‌ای که به حقیقت می‌رسد، نه شیخی وجود دارد و نه مریدی.
آنک میان مردمان شهره شد و حدیث شد
سایه بایزید بد مایه بایزید نی
هوش مصنوعی: او در میان مردم معروف و زبان‌زد شد، اما صحبت از سایه‌ای به نام بایزید است و نه خود بایزید با ذات و مقامش.
مژده دهید عاشقان عید وصال می رسد
ز آنک ندید هیچ کس خود رمضان و عید نی
هوش مصنوعی: به عاشقان خبر دهید که زمان ملاقات فرا رسیده است؛ زیرا هیچ کس نه تنها رمضان را ندیده که به عید هم نرسیده است.

حاشیه ها

1397/01/15 10:04
برگ بی برگی

سوخت یکی جهان به غم ، آتش غم پدید؟ نی
صورت این طلسم را ، هیچ کسی بدید؟ نی
می کشدم به هر طرف ، قدرت کهربای وی
ای عجبا بدید کس ، آنک مرا کشید ؟ نی
در دو بیت آعازین معانی بدرستی قابل دریافت میباشد مضافا اینکه استاد معنا همه چیز را در این جهان معنا میداند و جهان معنا البته که قابل رویت نیست و پس از آن دلایل فلسفی آنرا بیان میکند ؛
هست سماع چنگ ؟ نی ، هست شراب رنگ ؟ نی
صد قدح است بر قدح ، آنک چشید قدح ؟ نی
آیا میشه گفت سماع همون چنگیه که نواخته میشود و شخص را به رقص میآورد ؟ مسلماً نه چرا که اون احساس پس از شنیدن موسیقی ست که انسان را بوجد می آورد و موجب سماع میگردد و آیا میشه شراب را بر اساس رنگ توصیف کرد ؟ قطعاً شراب را بایستی نوشید تا توانست در مورد اثر و معنای اون قضاوت کرد و صرفا با نگاه به ظاهر و رنگ شراب قادر به درک شراب نخواهیم بود و اگر صدها قدح شراب بر روی هم قرار داشته باشه کسی قدح خالی از شراب را نخواهد چشید که باز اشاره میکند که انسان بایستی بدنبال معنا و محتوی باشد و نه ظرف خالی .
عشق قرابه باز و من در کف او چو شیشه ای
شیشه شکست زیر پا پای کسی خلیده ؟ نی
خداوند ظرف های شراب را در دست دارد و من ذهنی من بواسطه شرابی که حضرت دوست به من داد نابود شد و شکست ولی آیا شیشه های شکسته من من در پای روندگان که به راه و باور خود میروند فرو رفت که آنها را از رفتن به باطل باز دارد ؟ و از این تجربه خوب من بیاموزند و خودشون را اصلاح کنند ؟ و پاسخ اینه که نه
در قدم روندگان شیخ و مرید بی عدد
در نفس یگانگی شیخ و مرید نه
و عدم توجه و توقف این روندگان به این دلیله که در راهی که اونها میروند هم شیخ و هم مریدان این راه باطل فراوانند اما در بحث یگانگی یا همون لا اله الا الله که هیچ اله و جذابیتی برای انسان نیست بجز او ، نه شیخ و راهنمایی وجود داره و نه هوادارانی که واقعا به این یگانگی باور قلبی داشته باشند.
آنکه میان مردمان شهره شد و حدیث شد
سایه بایزید شد مایه بایزید نه
و این را دقیقا نمی توان گفت منظور مولانا شخص خاصی بوده و یا هر کسی می توانسته است که باشد همانگونه که در مورد شخص مولانا پیش از ملاقاتش با شمس نیز صدق میکند و آن شیخ مورد نظر مولانا سایه و ظاهری از بایزید که مردی وارسته و عارف بوده است میتوانسته داشته باشد با مریدانی در اطرافش ولی قطعاً بایزید کجا و صورتی از بایزید کجا ؟
مژده دهید عاشقان عید وصال میرسد
زانک ندید هیچ کس خود رمضان و عید نی
و ای عاشقان وصل به جانان که همان اصل خدایی و رسیدن به فضای یکتایی میباشد مژه به شما که عید وصال شما خواهد رسید اگر که شما تنها این رمضان و عید ظاهر را نبینید و این بصیرت را داشته باشید که طلب معنا کنید و رنگ شراب و قدح خالی برای شما اهمیتی نداشته باشد .
موفق و در پناه دوست باشید