غزل شمارهٔ ۲۴۴۹
من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری
و اکنون همیخواهم ز تو کز گفت خویشم واخری
بتها تراشیدم بسی بهر فریب هر کسی
مست خلیلم من کنون سیر آمدم از آزری
آمد بتی بیرنگ و بو دستم معطل شد بدو
استاد دیگر را بجو بهر دکان بتگری
دکان ز خود پرداختم انگازها انداختم
قدر جنون بشناختم ز اندیشهها گشتم بری
گر صورتی آید به دل گویم برون رو ای مضل
ترکیب او ویران کنم گر او نماید لمتری
کی درخور لیلی بود آن کس کز او مجنون شود
پای علم آن کس بود کو راست جانی آن سری
غزل شمارهٔ ۲۴۴۸: ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتیغزل شمارهٔ ۲۴۵۰: در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری
و اکنون همیخواهم ز تو کز گفت خویشم واخری
هوش مصنوعی: من پیش از این میخواستم که نظر و کلامم مورد توجه و درخواست تو باشد و حالا نیز میخواهم از تو بپرسم که آیا از گفتههایم راضی هستی یا نه.
بتها تراشیدم بسی بهر فریب هر کسی
مست خلیلم من کنون سیر آمدم از آزری
هوش مصنوعی: من مجسمههای بسیاری برای فریب مردم ساختهام، اما اکنون با وجود مستی از عشق، دیگر از این کارها خسته و سیر شدهام.
آمد بتی بیرنگ و بو دستم معطل شد بدو
استاد دیگر را بجو بهر دکان بتگری
هوش مصنوعی: یک معشوقه بیهیچ رنگ و بویی سر و کلهاش پیدا شد و من به خاطر او بیکار ماندم و به دنبال استاد دیگری میگردم تا هنرگری را یاد بگیرم.
دکان ز خود پرداختم انگازها انداختم
قدر جنون بشناختم ز اندیشهها گشتم بری
هوش مصنوعی: به خاطر خودم از دکان دور شدم و بار سنگینی را که بر دوش داشتم، کنار گذاشتم. به اندازهای از دیوانگی آگاه شدم که از افکارم آزاد شدم.
گر صورتی آید به دل گویم برون رو ای مضل
ترکیب او ویران کنم گر او نماید لمتری
هوش مصنوعی: اگر چهرهای به دل من بیفتد، به او میگویم که برو، ای آن کس که من را به گمراهی میافکنی. من ترکیب او را نابود میکنم اگر او حضور خود را نشان دهد.
کی درخور لیلی بود آن کس کز او مجنون شود
پای علم آن کس بود کو راست جانی آن سری
هوش مصنوعی: کسی که لیلی را درک کند، هرگز مجنون نخواهد شد. تنها کسی میتواند در مسیر علم گام بردارد که حقیقت را بشناسد و روحش بلند باشد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۴۴۹ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1404/01/16 20:04
امیر۱ فارسانی
تعجب میکنم برای این غزل حاشیهای نیست دوست داشتم دیدگاه دیگران را در مورد این غزل بدانم
خودم نمیتوانم چیزی بگوییم هر چه مینگرم عمق غزل بیشتر میشود