گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۰۷

زهی لواء و علم لا اله الا الله
که زد بر اوج قدم لا اله الا الله
چگونه گرد برآورد شاه موسی وار
ز بحر هست و عدم لا اله الا الله
ستاده‌اند صفات صفا ز خجلت او
به پیش او به قدم لا اله الا الله
یکی ستم ز وی از صد هزار عدل به است
زهی خوشی ستم لا اله الا الله
ز هر طرف که نظر کرد می برویاند
هزار باغ ارم لا اله الا الله
ز بحر غم به کناری رسم عجب روزی
ز موج لطف و کرم لا اله الا الله
ندارد از شه من هیچ بوی جان آن کس
که ببینیش تو به غم لا اله الا الله
چو دیده کحل نپذرفت از شه تبریز
زهی دریغ و ندم لا اله الا الله
برآید از دل و از جان الست شه شنود
هزار بانگ نعم لا اله الا الله
بهشت لطف و بلندی خدیو شمس الدین
زهی شفای سقم لا اله الا الله
دلم طواف به تبریز می‌کند محرم
در آن حریم حرم لا اله الا الله
زهی خوشی که بگویم که کیست هان بر در
بگوید او که منم لا اله الا الله

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی لواء و علم لا اله الا الله
که زد بر اوج قدم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: چه پرچم و نشانی از "لا اله الا الله" که بر بلندای قدم "لا اله الا الله" به اهتزاز درآمده است.
چگونه گرد برآورد شاه موسی وار
ز بحر هست و عدم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره دارد به اینکه چگونه پادشاهی مانند موسی، از دل وجود و عدم، حقیقتی بزرگ و والا به نام "لا اله الا الله" را به نمایش می‌گذارد. این نشان‌دهنده‌ی قدرت و عظمت الهی است که از عمق هستی و نیستی، حقیقتی خدایی را می‌سازد و به جود می‌آورد. به نوعی، سخن از ظهور حقیقت و شهود الهی در زندگی و دنیای ماست.
ستاده‌اند صفات صفا ز خجلت او
به پیش او به قدم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: صفات و ویژگی‌های پاکی به خاطر شرم و حیا از او، به پیشگاه او ایستاده‌اند و به واسطه قدم "لا اله الا الله" در احترام و ارادت به او قرار گرفته‌اند.
یکی ستم ز وی از صد هزار عدل به است
زهی خوشی ستم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: یک ظلم از صد هزار عدل بهتر است، زیرا در این ظلم خوشی و لذتی وجود دارد که باعث شادی می‌شود. هیچ معبود و خدای جز الله نیست.
ز هر طرف که نظر کرد می برویاند
هزار باغ ارم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: هر طرفی که نگاه کنی، هزاران باغ بهشتی می‌بینی. هیچ معبودی جز خدا نیست.
ز بحر غم به کناری رسم عجب روزی
ز موج لطف و کرم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: از دریای غم دور می‌شوم و با تعجب می‌بینم که روزی به لطف و مرحمت الهی، به حقیقتی می‌رسم که فقط اوست و غیر او نیست.
ندارد از شه من هیچ بوی جان آن کس
که ببینیش تو به غم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: کسی که تو را در غم یاد خدا بیابد، هیچ نشانی از من ندارد.
چو دیده کحل نپذرفت از شه تبریز
زهی دریغ و ندم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: زمانی که چشم، زیبایی کحل را از حاکم تبریز نپذیرفت، افسوس و ناله می‌کنم که هیچ معبودی جز خدا نیست.
برآید از دل و از جان الست شه شنود
هزار بانگ نعم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: از دل و جان انسان فریادی بلند می‌شود و او صدای پرشمار نعمت‌ها و رحمت‌های الهی را می‌شنود، که همه بر پایه‌ی توحید و یگانگی خداوند، یعنی «لا اله الا الله» است.
بهشت لطف و بلندی خدیو شمس الدین
زهی شفای سقم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: بهشت محل رحمت و عظمت خدای شمس‌الدین است. خوشا به حال کسی که درمان دردها و مشکلاتش را در کلام "لا اله الا الله" می‌بیند.
دلم طواف به تبریز می‌کند محرم
در آن حریم حرم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: دل من به عشق تبریز و حرم الهی می‌تپد و در این محرم، شوق زیارت و عبادت در درگاه خداوند برایم زیاد شده است.
زهی خوشی که بگویم که کیست هان بر در
بگوید او که منم لا اله الا الله
هوش مصنوعی: ای خوشا که بگویم چه کسی در اینجا در می‌زند، او کسی نیست جز من که می‌گویم هیچ معبودی جز خدا نیست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۴۰۷ به خوانش عندلیب