غزل شمارهٔ ۲۱۹۷
ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
نقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار تو
کشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شوی
خطهایی دارم از اقرار تو اقرار تو
میگدازم میگدازم هر زمان همچون شکر
از شکرها رسته از گفتار تو گفتار تو
شب همه خلقان بخفته چشم من بیدار و باز
همچو بخت و طالع بیدار تو بیدار تو
چند گویی مر مرا کز کار چون کاهل شدی
راست گویی ای صنم از کار تو از کار تو
ای طبیب عاشقان این جمله بیماریم
هست زان دو نرگس بیمار تو بیمار تو
ای دم هشیاریم بیهوش هشیاری تو
ای دم بیهوشیم هشیار تو هشیار تو
چشمهها بر دل بجوشد هر دم از دریای تو
چشم دل پرک زن انوار تو انوار تو
شمس تبریزی که عالم اندک اندک بود
از عطا و بخشش بسیار تو بسیار تو
غزل شمارهٔ ۲۱۹۶: از حلاوتها که هست از خشم و از دشنام اوغزل شمارهٔ ۲۱۹۸: جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو
نقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار تو
هوش مصنوعی: من در حال و هوای رازهای وجودت غرق شدم و از زیباییهایی که در باغ تو نهفته است، تصاویری را تجربه کردهام.
کشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شوی
خطهایی دارم از اقرار تو اقرار تو
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو جان دادهام، حتی اگر تو منکر این عشق شوی. من شواهدی دارم که از اعتراف و بیان عشق تو حکایت میکند.
میگدازم میگدازم هر زمان همچون شکر
از شکرها رسته از گفتار تو گفتار تو
هوش مصنوعی: هر لحظه مثل شکر ذوب میشوم، همانطور که شکر از شکرهای دیگر جدا میشود، به خاطر گفتار تو.
شب همه خلقان بخفته چشم من بیدار و باز
همچو بخت و طالع بیدار تو بیدار تو
هوش مصنوعی: در شب وقتی همه مردم خوابند، چشمان من بیدار است و همچنان که سرنوشت تو بیدار است، تو نیز بیدار هستی.
چند گویی مر مرا کز کار چون کاهل شدی
راست گویی ای صنم از کار تو از کار تو
هوش مصنوعی: چند بار میگویی که چرا در کارها مانند یک آدم تنبل عمل کردی؟ ای محبوب، راست بگو دربارهی رفتارهایی که از تو سر زده.
ای طبیب عاشقان این جمله بیماریم
هست زان دو نرگس بیمار تو بیمار تو
هوش مصنوعی: ای پزشک عاشقان، ما به این بیماری دچار هستیم که ناشی از عشق به دو نرگس زیبای توست.
ای دم هشیاریم بیهوش هشیاری تو
ای دم بیهوشیم هشیار تو هشیار تو
هوش مصنوعی: بیداری ما وابسته به آگاهی و هشیاری توست، و در حالتی که بیهوشیم، تو هشیاری ما را به عهده داری.
چشمهها بر دل بجوشد هر دم از دریای تو
چشم دل پرک زن انوار تو انوار تو
هوش مصنوعی: چشمهها هر لحظه از دل من به خاطر عظمت تو میجوشند و چشم دل من پر از نور توست.
شمس تبریزی که عالم اندک اندک بود
از عطا و بخشش بسیار تو بسیار تو
هوش مصنوعی: شمس تبریزی که آرامآرام علم و دانایی را به دست میآورد، به خاطر سخاوت و generosity بیپایان تو، توانسته است این علم را به دست آورد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۱۹۷ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"اسرار تو"
با صدای داود آزاد (آلبوم تو همه، ما هیچ (به یاد استاد حسن کسایی))