غزل شمارهٔ ۲۱۵۹
باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو
عرضه مکن دو دست تی پر کن زود آن سبو
ای طربون غم شکن سنگ بر این سبو مزن
از در حق به یک سبو کم نشدهست آب جو
زان قدحی که ساحران جان به فدا شدند از آن
چون کف موسی نبی بزم نهاد و کرد طو
فاش بیا و فاش ده باده عشق فاش به
عید شدهست و عام را گر رمضان است باش گو
رغم سپید ماخ را رقص درآر شاخ را
و آن کرم فراخ را بازگشای تو به تو
مهره که درربودهای بر کف دست نه دمی
و آن گروی که بردهای بار دوم ز ما مجو
مرده به مرگ پار من زنده شده ز یار من
چند خزیده در کفن زنده از آن مسیح خو
منکر حشر روز دین ژاژ مخا بیا ببین
رسته چو سبزه از زمین سروقدان باغ هو
خامش کرده جملگان ناطق غیب بیزبان
خطبه بخوانده بر جهان بینغمات و گفت و گو
غزل شمارهٔ ۲۱۵۸: من که ستیزه روترم در طلب لقای توغزل شمارهٔ ۲۱۶۰: ندیدم در جهان کس را که تا سر پر نبودهست او
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو
عرضه مکن دو دست تی پر کن زود آن سبو
هوش مصنوعی: عزیزم، وقتی که هنوز شراب هست، دیگر گلایه نکن و از من نخواه که چیزی را نشان بدهم. با دستانت زود از آن پیاله پر کن!
ای طربون غم شکن سنگ بر این سبو مزن
از در حق به یک سبو کم نشدهست آب جو
هوش مصنوعی: ای شادیبخش و غمزدا، چرا به این ظرف سنگ میزنی؟ از درگاه حق، آب جوی کم نشده است، حتی به اندازه یک ظرف.
زان قدحی که ساحران جان به فدا شدند از آن
چون کف موسی نبی بزم نهاد و کرد طو
هوش مصنوعی: از مینوشی که جادوگران جان خود را برایش فدا کردند، مانند کف موسی نبی بزم و جشن برپا شده است.
فاش بیا و فاش ده باده عشق فاش به
عید شدهست و عام را گر رمضان است باش گو
هوش مصنوعی: بیا بهطور صریح و آشکار از عشق و شوق بگو، جشن و سرور آغاز شده است و اگرچه برای عامه مردم ماه رمضان است، تو میتوانی آزادانه صحبت کنی.
رغم سپید ماخ را رقص درآر شاخ را
و آن کرم فراخ را بازگشای تو به تو
هوش مصنوعی: علی رغم سپیدیِ ما، شاخ را به رقص درآور و آن کرم بزرگ را برای تو به نمایش بگذار.
مهره که درربودهای بر کف دست نه دمی
و آن گروی که بردهای بار دوم ز ما مجو
هوش مصنوعی: جواهر یا چیزی که از ما گرفتهای را در دستانت نگهدار و از بار دوم آن را از ما طلب نکن.
مرده به مرگ پار من زنده شده ز یار من
چند خزیده در کفن زنده از آن مسیح خو
هوش مصنوعی: مردهای که به خاطر عشق من مرده، اکنون با یاری محبوبم دوباره زنده شده است. مانند مسیح که از مرگ به زندگی بازگشت، او نیز از کفن بیرون آمده و زندگی جدیدی یافته است.
منکر حشر روز دین ژاژ مخا بیا ببین
رسته چو سبزه از زمین سروقدان باغ هو
هوش مصنوعی: کسی که به روز قیامت و محشر اعتقاد ندارد، با خود بگوید بیوقت سخن نگو و ناپسند نپراکن. بیا و ببین که چگونه جوانان زیبا به مانند سبزههایی که از خاک میرویند، از زمین سر برآوردهاند و درخشش خاصی دارند.
خامش کرده جملگان ناطق غیب بیزبان
خطبه بخوانده بر جهان بینغمات و گفت و گو
هوش مصنوعی: همه سخنگویان خاموش شدهاند و در عالم غیب، بدون کلام، سخنانی بر جهان ایراد شده است، بیآنکه نغمهای یا گفتوگویی در میان باشد.
حاشیه ها
1391/01/20 15:03
محمد
این مصراع از نظر وزنی ایراد دارد و احتمالا غلط تایپی در آن وجود دارد:
"عید شدهست و عام را گر رمضان است باش گو"
1402/07/15 10:10
بزرگمهر
در نسخی که من دیدم بصورت “گر رمضانست” آمده.