غزل شمارهٔ ۲۱۱۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۱۱۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
واقعا باید گفت شگفتا که پای هیچ یک از صاحب نظران یا مدعیان صاحب نظری هنوز به این شعر بی نقص و بی نظیر مولوی نرسیده. به زعم شخصی ام، این از کوچک ترین گواهان و مشت مشت های نمونه ی خروار است که حضرات نه به دنبال شعر ناب، که بیش تر پیش تر به دنبال آب و تابی که بقیه به گونه ای حرفه ای یا مقطعی و دل بخواهی به بعضی آثار و اشعار می دهند می روند تواند بود. البته من هم نیک آگاهم که حجم آثار شاعری مثل مولوی را هم نباید از نظر دور داشت، ولی همانطور که گفتم، این مثال تنها نمونه و بهانه ای بود که این اندیشه ی درونی ام را، بی ثمر یا ثمربخش، درست یا به خطا، با دوستان و استادان مطرح کنم.
در دوران منوسطه بسیار دنبال استادی بودم که به من رمز توفق و ماندگاری و استادوارگی اشعار مولوی را بنمایاند، چه اشعار وی آنموقع به نظرم هیچ حتی با فروترین اشعار خواجه حافظ و سعدی عزیز نیز تاب قیاس نمی آورد. طبیعتا پاسخم را پیش اساتید مدرسه، که بهترین مدرسه ی متوسطه شهر نیز بود، نیافتم. گذشت تا روز مبارکی که یکی از بستگان فاضل نیشابوری کتاب بسیار وزین و موجز "در عشق زنده بودن" تالیف استاد والامقام و صاحب نام محمدرضا شفیعی کدکنی را به من شناساند. کتابی بود مختصر، مختصر شرحی بر تعدادی محدود از غزل های دیوان شمس به همراه مقدمه ای استادانه پیرامون سبک شناسی مولوی. حقا که نوشدارویی بود پیش از مرگ سهراب و به واسطه ی این مختصر و مبارک کتاب بود که سرانجام با اسباب بزرگی و ماندگاری اش آنچنان آشنا شدم که دیگر دلم رضا می داد دوشادوش حافظ و سعدی و فردوسی و خیام ببینمش.
اهل فن می دانند به علت نبود تصحیح و انشاهای دفتری در اشعار مولوی به سیاق معاصرین و متاخرین و متقدمینش، دیوانش از دیدگاه فنی شعری یکدست نیست. اگرچه ایده ها همان است و مطالب و هیجانات و شورها همان، ولی صرفا از منظر شعری دیوانی ست پر فراز و فرود، فراز و فرودی که در دیوان همگان، حتی به قول استاد روان شاد مجتبی مینوی در دیوان نره شیرانی چون حافظ و سعدی نیز قابل مشاهده است و در دیوان مولوی هم صرفا به اسبابی که اشاره شد و نشد مشهود تر است. با وجود این، شعر حاضر از بهترین و روان ترین و شیرین ترین اشعار اوست، شعری که در آون شور فکری با فن شعری در هم آمیخته و اثری کم نظیر به بار آورده است، اثری که حتی به دل منی که اندیشه ای همسو با او ندارم هم می نشیند و به تحسین وامیداردم. نسبت به پیشینیان و همنسلانش، قاموسی پویا، گزینش آرایه ای انحصاری و شور های لفظی فراوان دارد که درکنار این وزن رقیق من میگویم به طرز کم نظیری حالات درونی مولوی شور گرفته از افکار الهی را، گیریم به بهانه ی صورتی مجازی، در تار و پودش میبینم.
سخن دراز شد، از استادان پوزش ها می خواهم که شاگردانه من نیز مطلبی مطرح کردم، امیدوارم برای عزیزی راهگشا یا اقلا جالب بوده باشد.
یا حضرت مولانا
اما حافظ میگه
با شاهد شوخ شنگ و با برطب و نی...
سلام
جناب امیر سلطان بنده متوجه ارتباط موضوعی بین این غزل شور انگیز ،نوشتار سپهر عزیز وحاشیه مندرج از سوی حضرتعالی نشدم درج اما در اول نوشتار حاشیه شما بر رباعی حضرت حافظ تامل بر انگیز است ایا صرفا منظور نوشتن یک حاشیه بوده یا مطلب نهفته خاصی است که بنده متوجه نیستم ممنون میشم توضیحاتی ارایه بفرمایید.
شاد وخرم باشید
سلام علیک ای دوست
برادر,مولانا در این شعر داره گله میکنه ناز و ادا میخره بالا و پایین میپره
ولی خواستم بگم که حافظ با شاهد شوخ شنگ و اما بعد..که رباعیشو خودت حفظی
شاید کسی آمدو این شعر را خواند و حالش گرفته شد.حافظو نوشتم که بعدش حالش جا بیاد :))
ممنونم از حسن توجه شما
آرزو میکنم همیشه سرحال وسرزنده باشی عزیز
و همچنین دوست گرامی
آرزو دارم همه ملت همیشه سر زنده و سرحال باشن
سحر محمدی این قطعه رو خونده به همراه آهنگ سازی سهراب پورناظری در برلین اکتبر ۲۰۲۱ 😌 بسیار پیشنهاد میشه....
سلام. منظور از بیت شیوه گری کن که ... چیه؟ ممنونم
غلامرضاجان،
ناز و عشوه ای که دلتنگی مرا نشان میدهد ببین که به من بگویی “ دلتنگ من “ این سیاق در چند بیت دیگر که گوینده دلخوش است که فقط مخاطب قرار گیرد هم دیده میشود حتی اگر خطاب حکایت از نقصی باشد: لنگ من ، دنگ من ... نهایت عشق و عاشقی و دلدادگی