غزل شمارهٔ ۲۱۱۳
ای تو چو خورشید و شه خاص من
کفر من و توبه و اخلاص من
رقص کند بر سر چرخ آفتاب
تا تو بگوییش که رقاص من
سجده کنان پیش درت نفس کل
کای ز تو جان یافته اشخاص من
نفس کل و عقل کل و آن دگر
بحر منی گوهر و غواص من
کفر من و گوهر ایمان من
جرم من و واعظ و قصاص من
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تو چو خورشید و شه خاص من
کفر من و توبه و اخلاص من
هوش مصنوعی: ای تو که مانند خورشید میدرخشی و بهترین دار و ندار من هستی، کافر بودن من و توبه و نیت پاک من همه به خاطر توست.
رقص کند بر سر چرخ آفتاب
تا تو بگوییش که رقاص من
هوش مصنوعی: روزی روزگاری، آفتاب به چرخش خود ادامه میدهد و در این میان، تو با عشق و محبت به او میگویی که همانند یک رقاص، متعلق به تو است. این بیان به نوعی نشاندهندهی وابستگی و عشق عمیق به آن چیزی است که نور و زندگی را به ارمغان میآورد.
سجده کنان پیش درت نفس کل
کای ز تو جان یافته اشخاص من
هوش مصنوعی: با کرنش و احترام به درگاه تو، نفسی که همه موجودات از تو زندگی گرفتهاند، به تو تقدیم میشود.
نفس کل و عقل کل و آن دگر
بحر منی گوهر و غواص من
هوش مصنوعی: این جمله به ارتباط عمیق و هماهنگی بین روح و عقل اشاره دارد. در آن، یک نفر خود را به عنوان دریا یا منبعی از گوهرها معرفی میکند و غواصی را که این گوهرها را استخراج میکند، به تصویر میکشد. در اینجا، بر اهمیت درک و کشف عمق وجود و دانش اشاره شده است.
کفر من و گوهر ایمان من
جرم من و واعظ و قصاص من
هوش مصنوعی: تردید در عقیده من و حقیقت ایمانم، خطای من و همچنین سخنان واعظ و عواقب آن.