غزل شمارهٔ ۲۰۹۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۰۹۲ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سلام و تشکر از سایت خوبتون
مفهوم این بیت "عشق است پدر عاشق رمه را
زاینده از او کر و فر من"را نمیدونسم ؟
داستان مختصری هم از "اسحاق نبی (ع)" بفرمایین ممنون میشم.
یه یادی هم از همایون شجریان کنم که باخوندن این غزل تو آلبوم جدیدش مارو مشتاق کرد.
اسحاق دومین فرزند ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود، مادرش ساره نام داشت، ابراهیم و ساره هر دو پیر شده بودند، و امید داشتن فرزند نداشتند، ابراهیم ـ علیه السلام ـ همواره دعا میکرد که خداوند فرزند صالحی به او بدهد، سرانجام خداوند لطف کرد و فرشتگان الهی تولد اسحاق ـ علیه السلام ـ را به ابراهیم ـ علیه السلام ـ بشارت دادند. سرانجام با تولد این نوگل زیبا، فصل جدیدی در زندگی ابراهیم ـ علیه السلام ـ و ساره به وجود آمد. در قرآن هفده بار سخن از اسحاق ـ علیه السلام ـ به میان آمده، و او را به عنوان عبد صالح خدا، پیامبر شایسته، دارای روش ارجمند یاد شده است.
او دارای فرزندانی بود که برجستهترین آنها حضرت یعقوب ـ علیه السلام ـ پدر حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ است.
معنی کلمه قنق در لغتنامه دهخدا
اصل لغت ترکی و به معنی مهمان می باشد و در دیوان مولانا چندین بار استفاده شده است :
خانه خرابی گرفت زانکه قنق زفت بود
هیچ نگنجد فلک در در و دهلیز من
راه قنق را گرفت غیرت و گفتش مرو
جمله افق را گرفت ابر شکر ریز من
*******
لولیکان قنق در کف گوشه تتق
وز تتق آن عروس شاه جهان آمدند
******
گفتم قنقی امشب تو مرا
ای فتنه من شور وشر من
*****
بر خیمه این گردون تو دوش قنق بودی
مه سجده همی کردت ای ایبک خرگاهی
سلام وتشکر و قدردانی از زحماتتون
این شعر از مولانا توسط آقای سید خلیل عالی نژاد به زیبایی تمام اجرا شده به نام تو حیدر من که میتوانید از سایت تبیان دانلود فرمایید.روحشان شاد.
سلام
این شعر رو سید خلیل عالی نژاد به لحن خیلی زیبایی اجرا کردن حتما گوش کنید، تاکید میکنم حتما گوش کنید، فقط صوفی بزرگی مثل سید خلیل میتونست لحن مولانا رو هنگام خداحافظی با شمس اینجوری زیبا اجرا کنه که این ناشی از درک و تسلط ایشون بر مفهوم و معنا و حس شعر بوده، گویا ایشون مولانا باشن
اما همایون شجریان (که نمیدونم چرا فکر میکنه خواننده اهل دلی است) این شعر رو با یه موسیقی شاد و یه لحن خندانش خراب کرده طفلک گمونش این بوده داره برا یه معشوقه از جنس مخالف سروده شده یه ذره حس و حال عرفانی نداره
در پاسخ به دوست عزیزم، درست است که مرحوم عالی نژاد هم این غزل را اجرا نموده اند و من شخصا بسیار لذت میبرم از نوای ایشان (رحمه الله) اما به نظر من خوانش ایشان بسیار ساده و بی تکلف است. مرحوم عالی نژاد در مناقب و مراتب صوفیانه، جایگاهی شاید بی مانند داشته باشند، اما از لحاظ هنر آواز و صدای حرفه ای، شجریان جوان به تاسی از موهبت پدری آنچنان نابغه، بی شک از تکنیک های برتر آوازی برخوردار است.
سلام دوستان عزیز، منم شعر بسیار زیبای حضرت مولانارو با صدای بزرگ مرد و صوفی عالی قدر استاد سید خلیل عالی نژاد بهتون پیشنهاد میکنم، البته در جواب دوست عزیرمون باید بگم که درسته سید خلیل صدای چون جناب همایون شجریان نداشتند اما چیزی از توانایی های استاد عالی نژاد کم نمیکنه و علاوه بر آن نوع و لحن درست وهمچنین سوز صدای استاد عالی نژاد بر جذابیت آهنگ و شعر افزوده و به نظر من در خواندن شعرهای عرفانی، آهنگ و نحوه ادای شعر مهمتر از صداست.
در جواب دوست عزیزم امیر
او بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران تسلطی کافی داشت. سید خلیل آواز را از مکتب میرزا حسین خادمی آموخته بود و از نادر نادری دف آموخت و تار را از کیخسرو پور ناظری، نواختن تارش به شیوه نوازندگی مکتب برومند نزدیک بود و پرده گیریها و زخمههای شمرده و جملهبندیهایش در سه تار، شیوهٔ نوازندگی یوسف فروتن را به یاد میآورد. سید خلیل همچنین علاوه بر نوازندگی تنبور به ساخت تنبور و سهتار نیز پرداختهاست و ساختههای او با مهر شیدا محصول کارگاه مشترک به همراه عبدالرضا رهنما و بعد از سال 1370 در کارگاه شخصیش با مهر قلندر موجود است.
در اوایل دهه 60 گروه تنبور شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری تشکیل شد و عالی نژاد به جمع این گروه پیوست. حاصل همکاری با گروه تنبور شمس، تکنوازی و جواب آواز ماندگار سید خلیل در کاست صدای سخن عشق بود که با صدای شهرام ناظری انتشار یافت.
در اواسط دهه 70 سید خلیل خود گروه بابا طاهر را تشکیل داد و اعضای گروه باباطاهر در اجلاس هنرهای دینی (1375 تهران) برنامهای اجرا کردند که ویدیو آن به نام زمزمهٔ قلندری به نفع خیریه کهریزک دراختیار علاقهمندان قرار گرفت. در سال 1371 سیدخلیل به وصیت احمد عبادی برای شرکت در مراسم خاکسپاری او به تهران رفت و دیگر هیچگاه به دیار خود بازنگشت.
او علاوه بر خوانندگی و تنبور نوازی سه تار هم مینواخت و دستی چیره بر آن داشت.
درود به همه عزیزان
من هم هر دو قطعه این دو عزیزو شنیدم و لذت بردم
سلیقه و ذایقه موسیقیایی هر کسی فرق میکنه و یک نوعی رو میپسنده و دلیل نمیشه که اون نوع دیگه مشکلی داره
بنده نوازنده تنبور هستم و از هواداران مرحوم سید خلیل
و این قطعه ایشون بسیار پر حس و عالی هستش و ساده دلنشین آهنگسازی شده ، از حق نگذریم سعید فرجپوری هم بسیار زیبا آهنگسازی کردن و همایون هم دلنشین خوانده
با سلام بنظر بنده هم استاد سید خلیل خیلی زیباتر این قطعه رو اجرا کردن و باید بدونیم که استاد سید خلیل شخصیت بزرگ و کاملا درکشون از مولانا و شمس و حضرت علی کاملا متفاوت با هر انسان دیگریست که هر انسانی به این فیض نمیرسه و اما هیچوقت یادمون نره در درجه اول صدا سلیقه ایست و صرفا آواز فقط چهچه زدنو ...نیست و واقعا شنیدن این قطعه از سید خلیل عالی نژاد مو به تن هر ادمی سیخ و اشک هر انسانی رو سرازیر میکنه که هر هنرمندو خاننده ای این خاصیت رو نداره
سلام .... جز خون نبود نقل و خور من نقل چه طور خوانده شود و به چه معناست؟
گفتم چو تو را قصد است به جان
جز خون نبود نقل و خور من
نُقل و خور= نقل و خوراک
ممنونم رسته جان
سلام حال التماسی مولانا در لحن خواندن سید کاملا
هویداست از طرفی تحکم شمس به خوبی توسط سید اجرا شده است لطفا دوباره گوش کنید تا خواندن دیکران را فراموش کنید
این غزل توصیف اشکی با شکوه و رویدادی عظیم در زندگی جلال دین است
رویدادی که با هزار زبان بیان شده نه آنکه عظمت آن در حد یک قتل کوچک شود
بلکه چون کاری که اهمیت روز افزون آن چون خورشید زندگی بخش قلمداد گردد
این غزل گزارش عظمت حضور شمس است که جلال دین او را مصدر و آفتاب زندگی خود میدند
و نشان میدهد که تا آخرین لحظه او را رها نمیکند و با او بوده و شاهد روح عظیم و هماهنگی
فرخنده و شکوهمندش با هستی و سرنوشت خود بر انگیختهاش بوده است
شیر پهلوانی که عشق گاه هزاران سال باردار میماند تا چنین کر و فری را و یگانه ای را زاینده شود
تا روزی او را به قربانگاه فرا بخوانند و این غزل حال و توصیف آن روز است و فرازیدن بر چکاد عشق
با دروود به سروران گرامی و عزیزان به نظر این بنده حقیر اجرای جناب خلیل نژاد در فراق و وداع ابدی حضرت مولانا با حضرت شمس خیلی پر سوز تر و روح نواز تر میباشد
انشاالله در کنار اینکه چه کسی زیباتر خوانده است، به دنبال مفهوم هم باشیم
با سلام
واقعا بی انصافی هست که اجرای اقای شجریان رو در مقام مقایسه با اجرای این بزرگ مرد قرار بدیم
انصافا اجرای سید به روح متن نسبت به اجرای شجریان نزدید تر است
باسلام.من نظر خودم را بیان میکنم و امیدوارم دوستان دلخور نشوند.شکی نیست که همایون شجریان بینظیر و خوش صداست.اما خواندن اشعار مولانا ، اشعار را خراب میکند.متاسفانه علیرغم اینکه سعی میکنم این ترانه ها را گوش ندهم بالاجبار در خیلی از مکانها پخش شده و واقعا این اهنگ روی مخ ترین اهنگهایی است که شنیده ام.خواهشا اگر شخصی از میان شما سروران استاد همایون شجریان را میبینید خواهشا به ایشان عرض بنده را انتقال دهید.ممنونم
احساس میکنم وزن این غزل «مستفعلتن مستفعلن» است.
به نام خدا
سلام به همه دوستان گرامی و دست اندر کاران سایت خوب گنجور
اگر توجه کرده باشید بیشتر حاشیهها صرف طرفداری از یکی از دو خواننده ی این غزل شد ، و از توجه به ظرایف ادبی و معانی و درسهای نهفته در ای شعر غافل شدیم . لذا خواستم از دوستان محترم خواهش کنم به این نکات توجه نموده و درباره آنها بنویسند تا دانسته های ما هم بیشتر شود . از همه شما متشکرم
جانم فدای نوای ملکوتیِ آقا جانم سید خلیل عالینژاد...حسی که تو صدایِ سید خلیل بود تویِ هیچ صداییی در تاریخِ موسیقیِ ما نبوده و نیست
درود بر احمد عزیز، همیشه همینطوراست، آآآه
ما برای وصل کردن آمدیم
نی برای فصل کردن آمدیم...
گلها شبیه هم نیستند ولی همه عالی و شگفت انگیزند و ما از هر کدام لذت خاصی می بریم.
مریخ را در ادبیات به عنوان خونریز فلک، نحس اکبر، و نماد دوری دانستهاند. که در مقابل مشتری که سعد اکبر است ( نماد خوشبختی) قرار میگیرد.
جالب اینستکه سیارهٔ سرخ رنگ سامانهٔ خورشیدی است و در شب این رنگ سرخ قابل رویت است.
تشبیه فوق العاده زیبای حضرت مولانا که میگوید:
مریخیم و جز خون نبود
در طالع من در اختر من
اتفاقا هر دو رو گوش کردم
خب استاد مرحوم عالی نژاد رو قبلا هم شنیده بودم و حظ کافی رو بردم
این قدر مطلب زیاد بود درباره آقای شجریان اون رو هم گوش کردم
هر دو بسیار عالی خوندن
هر دو بزرگوار قسمتی از این متن رو خوندن
آقای شجریان قسمت های عاشقانه ای رو انتخاب کردن که زیاد از جدایی صحبت نکرده بود و آخرش هم با آن دلبر من آمد بر من گفت
ولی استاد عالی نژاد به معنای شعر بسیار وفادار بودن و حال مولانا رو نقل کردن
آخرین بیتی که استاد انتخاب کرده بودن از آخر بیت سوم و دوم بود که فقط عاشقان حقیقی می دونن چیه.
امیدوارم همه از هر کدوم از این ها دوست دارن لذت ببرن
حال من با خوندن استاد عالی نژاد عوض می شه و به قول دوستان رنگ آسمانی می گیره
وزن شعر مستفعلن فع نیست. مستفتعلن است، مفعولُ فَعَل یا مستفعلُ فع نیز درست است. شعر در وزن غزل مشهور مولوی با من صنما دل یکدله کن، است.
سلام
ممنون از تمامی دوستان که با نکاتی که اشاره کردن این شعر زیبا رو برای منی که کمتر متوجه میشم قابل فهم تر کردند
من همیشه میام این سایت و قسمت حاشیه ها رو میخونم تا بیشتر متوجه شوم و بسیار فضای خوبی هم در این بخش هست
فاتحة السلام!! بنام خدا ، خدا بیامرزه سید خلیل عالی نژاد رو، نور به خاک قبرش بباره !! سبک و صدایش همه عرفان بود و آرامش و حالی دگر بجان و روان !! مثل و مانندش را نداشته و نخواهیم داشت !! روزی نیست که با صدایش شروع نشود و بارها و بارها برایشان اشک نریزم و فاتحه برایش نخوانم !! قطعاً خداوند از حق نمیگذرد و دژخیمانی که خون او و مسلمانان را میریزند به سزای اعمالشان میرساند ،
سلام
استاد علی نژاد هر چند در خواندن شعر مذکور سلوک عرفانی ادا نموده اند ولی این شعر در طرب آمدن مهمان و یار است پس لحن طرب انگیز در وصل دلدار لازم و واجب است همایون شجریان این مضمون را به نظر حقیر بهتر و رساتر اجرا نموده اند. ضمنا در اشعار مولانا دف جز لاینفک سروده ها است و استفاده از تار و سه تار در مرتبت دوم حادث میشود در ترنم نوا ،موسیقی همایون شجریان بسیار بجا می باشد
اساتید عزیز که راجع به خوانندههای این شعر بحث میکنید باید عرض کنم که شما صرفا در مورد آهنگ و آهنگساز بحث میکنید.اینکه کدامیک از شما با کدام آهنگ حال عرفانی میگیرید یا با کدام شاد میشوید مربوط به آهنگ و سازهای آن و از همه مهمتر فاصلهی بین نتهای استفاده شده در هرکدام است(که به اصطلاح دستگاه و گوشه میگوییم).اگر میخواهید بدانید کدامیک بهتر میخواند باید هردو استاد هردو آهنگ را به سبک دیگری بخواند آنوقت معلوم میشود کدام بهتر میخواند و نتها را صحیحتر اجرا میکند و بهتر فراز و فرود میکند و صدایش نمیلرزد.بحثهای شما کیفیت خواننده ها را صرفا به خوب یا بد بودن آهنگسازِ آن اثر مربوط میکند و بس.با تشکر
در باب اسحاق:
برخلاف همه شیعیان، برخی سنی ها و البته مولانا باور دارند اسحاق قربانیِ قربانی بود و نه اسماعیل
مسیحیان و کلیمیان هم اسحاقیاند.
در قرآن هم تصریح نشده است، اما میتوان گمانهها زد.
ولیک باید گفت که چه اسحاق و چه اسماعیل هر دو درستند. چرا که رمز، قربانی شدنِ پارۀ تن ابراهیم است که نفسش بوده و ابراهیم هم قربانی کرده و از شر نفس رها شده، خواه نامش اسماعیل بوده خواه اسحاق.
درود بر همۀ عاشقان ادب فارسی
درمورد بیت« جرجیس رسد کو هر نفسی نو کشته شود در کشور من» عطار نیشابوری در الهی نامه حکایتی دارد که خواندنی است و آن از قرار زیر است:
«سه بار آن کافر اندر آتش و خون
بگردانید بر جرجیس گردون
تنش شد ذرّه ذرّه چون غُباری
ز خاک او برآمد لاله زاری
میان این همه رنج و عذابش
رسید از هاتف عزّت خطابش
که هر کز دوستی ما زند لاف
نخواهد خورد بی دُردی می صاف
سزای دوستان اینست مادام
که گردونشان رود بر هفت اندام
بدوگفتند ای جرجیس و ای پاک
تراهیچ آرزویی هست در خاک؟
مرا گفت آرزو آنست اکنون
که یک بار دگر در زیرِ گردون
کنندم پاره پاره در عذابی
که تا آید دگر بارم خطابی
که چندین رنج در جانم رقم زد
که او در دوستی ما قدم زد
تو قدر دوستان او ندانی
که مردی غافلی در زندگانی
کسی کز دوستی دم زد تو آن باش
و یا نز دوستانِ دوستان باش»
در این شعر بلند عرفانی، عطار از اشتیاق جرجیس نبی یا جرج مقدس برای دوباره عذاب کشیدن در راه دوست، در عوض خطاب او سخن میگوید.
شاد و آزاد باشید!
بسیار بعید می دانم همایون شجریان ، بتواند خوانندهء قابل اعتنایی در موسیقی دستگاهی ایران گردد البته این نکته ، محال است مقبول طبع شجریان زدگانِ متعصب واقع گردد .