گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۷۷

به من نگر به دو رخسار زعفرانی من
به گونه گونه علامات آن جهانی من
به جان پیر قدیمی که در نهاد من است
که باد خاک قدم‌هاش این جوانی من
تو چشم تیز کن آخر به چشم من بنگر
مدزد این دل خود را ز دلستانی من
بر این لبم چو از آن بخت بوسه‌ای برسید
شکر کساد شد از قند خوش زبانی من
به گوش‌ها برسد حرف‌های ظاهر من
به هیچ کس نرسد نعره‌های جانی من
بس آتشی که فروزد از این نفس به جهان
بسی بقا که بجوشد ز حرف فانی من
ز شمس مفخر تبریز تا چه دیدستم
که بی‌قرار شدستند این معانی من

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۷۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/12/26 14:02
محمد

1395/12/26 14:02
محمد

کلید واژه هایی روانکاوانه در تفسیر غزل:
مانند بسیاری از غزلیات خداوندگار سنخیتی با غزل سنتی ندارد .
رخسار زعفرانی دلالت بر عاشق بودن دارد اما اینجا از یکی از علائم تبدل روحانی است یعنی خارج شدن از مرحله بود این جهانی و حرکت به سوی بودی دیگر . به جان پیر قدیمی که در وجود اوست قسم می دهد که مخاطب شعر به چشمهای او بنگرد ٬ زیرا چشم دریچه روح است . پیر قدیمی یا پیر روزگاران
The ancient of days
یا پیر خرد
Vieux sage
یکی از آرکی تایپهای مهم در روانکاوی یونگ است که بخدا و روح دلالت دارد .
سرانو در مورد کتاب هفت موعظه مرگ مینویسد که یونگ میگفت از جهانی دیگر به او املا شده و خود بخود نوشته شده است . شخصی یا وجودی که آنرا به یونگ املا می کرد یک صورت مثالی ٬ نوعی استاد یا پیر خرد بود که یونگ آنرا فیلمون نام نهاده بود .
بیت چهارم :
بوسه برای تبدیل روحانی بین عاشق و بخت یا شمس یا خدا رد و بدل میشود .
در تعابیر توراتی :
آرزوی لمس دهان توسط خدا برای باز شدن گره از زبان و گشوذه شدن زبان میباشد .
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی .
گوشهای معمولی حرفهای ظاهری را در میابد ٬ حال آنکه مطالب خداوندگار جز با نعره های جانی ادا نمیشود ٬
با این همه افراد بسیاری چون حسام الدین از این حرفها ی مولانا به بقا رسیده اند .
محرم این هوش جز بیهوش نیست
«خر موسی صعقا »
خداوندگار مولانا
پیوند به وبگاه بیرونی