گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۷۱

هر چه کنی تو کرده من دان
هر چه کند تن کرده بود جان
چشم منی تو گوش منی تو
این دو بگفتم باقی می‌دان
گر به جهان آن گنج نبودی
بهر چه بودی خانه ویران
گنج طلب کن ای پدر من
دست بجنبان دست بجنبان
بوی خوش او رهبر ما شد
تا گل و ریحان تا گل و ریحان
ذره به ذره مشتریندت
گوهر خود را هین مده ارزان
موش درآید گربه درآید
گر بگشایی تو سر انبان
عشق چو باشد کم نشود جان
دور مبادا سایه جانان
باقی این را هم تو بگویی
ای مه مه رو زهره تابان

اطلاعات

وزن: مفتعلن فع مفتعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر چه کنی تو کرده من دان
هر چه کند تن کرده بود جان
هوش مصنوعی: هر کاری که تو انجام دهی، من به خوبی از آن آگاه هستم. هر کاری که بدن انجام دهد، روح نیز آن را تجربه کرده است.
چشم منی تو گوش منی تو
این دو بگفتم باقی می‌دان
هوش مصنوعی: تو چشمی و تو گوش منی، این دو را گفتم و باقی را در دل می‌دانم.
گر به جهان آن گنج نبودی
بهر چه بودی خانه ویران
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا آن سرمایه و گنج باارزش وجود نداشت، پس برای چه خانه‌ای ویران و بی‌فایده بنا می‌کردی؟
گنج طلب کن ای پدر من
دست بجنبان دست بجنبان
هوش مصنوعی: پدر عزیز، تلاش کن و بشتاب تا به گنج و ثروت دست پیدا کنی.
بوی خوش او رهبر ما شد
تا گل و ریحان تا گل و ریحان
هوش مصنوعی: بوی خوش او ما را به سوی گل و ریحان هدایت کرد.
ذره به ذره مشتریندت
گوهر خود را هین مده ارزان
هوش مصنوعی: هر لحظه و هر بخش از وجودت برایت ارزشمند است و نباید آن را به سادگی و بی‌دقتی از دست بدهی. برای نگهداری و حفظ ارزش‌ها و زیبایی‌هایت تلاش کن و اجازه نده که به قیمت کم داده شوند.
موش درآید گربه درآید
گر بگشایی تو سر انبان
هوش مصنوعی: اگر درِ انبان را باز کنی، موش و گربه هر دو خواهند آمد.
عشق چو باشد کم نشود جان
دور مبادا سایه جانان
هوش مصنوعی: عشق هر چه باشد، هرگز کم نمی‌شود و جان را از دوری معشوق باقی نگه می‌دارد.
باقی این را هم تو بگویی
ای مه مه رو زهره تابان
هوش مصنوعی: باقی را هم تو بگو، ای ماه زیبای درخشان.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۷۱ به خوانش عندلیب