غزل شمارهٔ ۲۰۵۳
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با آنک نیست عاشق یک دم مشو قرین
ور ز آنک یار پرده عزت فروکشید
آن را که پرده نیست برو روی او ببین
آن روی بین که بر رخش آثار روی او است
آن را نگر که دارد خورشید بر جبین
از بس که آفتاب دو رخ بر رخش نهاد
شهمات میشود ز رخش ماه بر زمین
در طرههاش نسخه ایاک نعبد است
در چشمهاش غمزه ایاک نستعین
بیخون و بیرگ است تنش چون تن خیال
بیرون و اندرون همه شیر است و انگبین
از بس که در کنار همیگیردش نگار
بگرفت بوی یار و رها کرد بوی طین
صبحی است بیسپیده و شامی است بیخضاب
ذاتی است بیجهات و حیاتی است بیحنین
کی نور وام خواهد خورشید از سپهر
کی بوی وام خواهد گلبن ز یاسمین
بیگفت شو چو ماهی و صافی چو آب بحر
تا زود بر خزینه گوهر شوی امین
در گوش تو بگویم با هیچ کس مگو
این جمله کیست مفخر تبریز شمس دین
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با آنک نیست عاشق یک دم مشو قرین
هوش مصنوعی: با عاشقان باش و عشق را انتخاب کن، زیرا کسی که عاشق نیست، حتی لحظهای نباید با او همراه شوی.
ور ز آنک یار پرده عزت فروکشید
آن را که پرده نیست برو روی او ببین
هوش مصنوعی: اگر روزی پردهی عزت و احترام یار کنار برود، کسی که خود را بیپرده و بیزحمت نشان میدهد، میتواند به راحتی چهره او را ببیند.
آن روی بین که بر رخش آثار روی او است
آن را نگر که دارد خورشید بر جبین
هوش مصنوعی: به کسی که چهرهاش نشاندهنده زیبایی و معصومیتی خاص است توجه کن، چرا که آن زیبایی همچون نوری است که بر پیشانیاش میدرخشد.
از بس که آفتاب دو رخ بر رخش نهاد
شهمات میشود ز رخش ماه بر زمین
هوش مصنوعی: به خاطر تابش شدید خورشید بر چهرهاش، او به قدری درخشان و زیبا شده است که نور ماه بر زمین به نظر نمیرسد.
در طرههاش نسخه ایاک نعبد است
در چشمهاش غمزه ایاک نستعین
هوش مصنوعی: در موهایش نشانههای پرستش خداوند دیده میشود و در نگاهش، ناز و عطری وجود دارد که به یاری جستن از او اشاره میکند.
بیخون و بیرگ است تنش چون تن خیال
بیرون و اندرون همه شیر است و انگبین
هوش مصنوعی: بدن او هیچگونه جانی ندارد و مانند خواب و خیال است. از نظر ظاهری و باطنی، سرشار از قوت و لطافت است.
از بس که در کنار همیگیردش نگار
بگرفت بوی یار و رها کرد بوی طین
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه محبوبش همیشه در کنارش است، عطر دوست را به خود جذب کرده و بوی گل را رها کرده است.
صبحی است بیسپیده و شامی است بیخضاب
ذاتی است بیجهات و حیاتی است بیحنین
هوش مصنوعی: صبحی میباشد که هنوز روشنایی سپیده دم را ندارد و شبی است که رنگ و زینت ندارد. این حالت وجودی، بیپایه و اساس است و زندگی بدون شگفتی و شور و نشاط به نظر میرسد.
کی نور وام خواهد خورشید از سپهر
کی بوی وام خواهد گلبن ز یاسمین
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در آسمان از نور خود چیزی به وام نمیگیرد و همچنین باغ گل هرگز از یاسمن بوی وام نمیطلبد، به این معناست که هر چیز زیبایی و حقی را به خودی خود دارد و نیازی به تکیه بر دیگری ندارد.
بیگفت شو چو ماهی و صافی چو آب بحر
تا زود بر خزینه گوهر شوی امین
هوش مصنوعی: خاموش باش و همچون ماهی آرام و بیتنش باش، و صافی و زلال همچون آب دریا. بدین ترتیب میتوانی به سرعت به گنجینهای از رازداری و صداقت دست یابی.
در گوش تو بگویم با هیچ کس مگو
این جمله کیست مفخر تبریز شمس دین
هوش مصنوعی: در گوش تو میگویم که این جمله را با هیچ کس در میان نگذار. این جمله از شخصی است که به اصالت و بزرگیاش در تبریز افتخار میکند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۰۵۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1387/03/09 02:06
الف رسته
نفیسی در صفحه 462 کتاب رودکی خود گفته است که مولوی در سرود ن غزل فوق به رودکی ( نگاه کنید به این پیوند) رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹/
با عاشقان نشین و همه عاشقین گزین
با هر که نیست عاشق مکن قر ینیا
نظر داشته است و دو بیت آن را تضمین کرده است.
1399/07/28 11:09
غلامحسین مراقبی
درود و سپاس از کوشایی و پویش گنجوری های گرامی.
در مصرع پایانی، «مفتخر» نادرست و «مفخر» درست استکه بیگمان خطای نوشتاری است.
1399/07/28 11:09
غلامحسین مراقبی
درود
مولوی این سروده را در یازده بیت اقتباس کرده، با این سرآغاز:
با عاشقان نشین و همی عاشقی گزین
با آنکه نیست عاشق، یکدم مشو قرین