گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۵۱

می‌بینمت که عزم جفا می‌کنی مکن
عزم عتاب و فرقت ما می‌کنی مکن
در مرغزار غیرت چون شیر خشمگین
در خونم ای دو دیده چرا می‌کنی مکن
بخت مرا چو کلک نگون می‌کنی مکن
پشت مرا چو دال دوتا می‌کنی مکن
ای تو تمام لطف خدا و عطای او
خود را نکال و قهر خدا می‌کنی مکن
پیوند کرده‌ای کرم و لطف با دلم
پیوند کرده را چه جدا می‌کنی مکن
آن بیذقی که شاه شده‌ست از رخ خوشت
بازش به مات غم چه گدا می‌کنی مکن
آن بنده‌ای که بدر شد از پرتو رخت
چون ماه نو ز غصه دوتا می‌کنی مکن
گر گبر و مؤمن است چو کشته هوای توست
بر گبر کشته تو چه غزا می‌کنی مکن
بی‌هوش شو چو موسی و همچون عصا خموش
مانند طور تو چه صدا می‌کنی مکن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می‌بینمت که عزم جفا می‌کنی مکن
عزم عتاب و فرقت ما می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: تو را می‌بینم که قصد آزار داری، ولی ای کاش این قصد را عملی نکنی. و همچنین، ای کاش تصمیم به سرزنش و جدایی ما نگیری.
در مرغزار غیرت چون شیر خشمگین
در خونم ای دو دیده چرا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: در دشت غیرت، مانند شیری خشمناک که در خون خود غوطه‌ور است، ایچشمان من، چرا اینگونه به من نگاه می‌کنی؟ لطفاً این کار را نکن.
بخت مرا چو کلک نگون می‌کنی مکن
پشت مرا چو دال دوتا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: اگر قسمت خوشبختی‌ام را مثل قلمی که به خط می‌افتد، خراب می‌کنی، پس مرا به حال خود بگذار و مثل دال که دو روی متفاوت دارد، دوگانگی در سرنوشتم ایجاد نکن.
ای تو تمام لطف خدا و عطای او
خود را نکال و قهر خدا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: تو تجلی تمام نعمت‌ها و بخشش‌های خدا هستی، از خودت فاصله بگیر و باعث نشو که قهر خدا به تو برسد.
پیوند کرده‌ای کرم و لطف با دلم
پیوند کرده را چه جدا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: عشق و مهری که میان تو و دل من برقرار شده است، چقدر نمی‌توانی این ارتباط را از هم جدا کنی.
آن بیذقی که شاه شده‌ست از رخ خوشت
بازش به مات غم چه گدا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: آن شخصی که به مقام و جایگاه بالایی رسیده و ظاهرش زیباست، چرا خودت را به خاطر غم و ناراحتی به زحمت می‌افکنی؟ بی‌فایده است.
آن بنده‌ای که بدر شد از پرتو رخت
چون ماه نو ز غصه دوتا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: بنده‌ای که از روشنایی تو جدا شده است، مانند ماه نو می‌ماند. پس از جدایی او، از غم و اندوه دو برابر نشوید.
گر گبر و مؤمن است چو کشته هوای توست
بر گبر کشته تو چه غزا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: اگر کسی کافر یا مؤمن باشد و به خاطر تو کشته شده باشد، بر آن کافر که به خاطر تو شهید شده چه فشار و سختی می‌آوری؟ دست از این کار بردار.
بی‌هوش شو چو موسی و همچون عصا خموش
مانند طور تو چه صدا می‌کنی مکن
هوش مصنوعی: بی‌خبر و بی‌صدا مانند موسی باش و مانند عصا ساکت بمان، چون کوه طور، چرا فریاد می‌زنی؟ این کار را نکن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۵۱ به خوانش عندلیب