گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۷۰

مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن
آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن
ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله بر
بر سر او تو عصای محو موسی وار زن
عقل از بهر هوس‌ها دارداری می کند
زود چشمش را ببند و بهر او تو دار زن
ور بگوید من به دانش نظم کاری می کنم
آتشی دست آور و در نظم و اندر کار زن
در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک
خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن
مطربا حسنت ز پرگار خرد بیرونتر است
خیمه عشرت برون از عقل و از پرگار زن
تار چنگت را ز پود صرف می جانی بده
زان حراره کهنه نوبخت بر اوتار زن
بر در مخدوم شمس الدین ز دیده آب زن
در همه هستی ز نار چهره او نار زن
از یکی دستان او خورشید و مه را خفته کن
پس نهان زو چنگ اندر دولت بیدار زن
عقل هشیارت قبایی دوخت بهر شمس دین
تو ز عشق او به چشم منکران مسمار زن
بر براق عشق بنشین جانب تبریز رو
و آنگهی زانو ز بهر غمزه خون خوار زن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن
آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن
هوش مصنوعی: ای نوای دل‌انگیز، ساز و آوازی بزن، تا آتش گناه‌هایم را خاموش کنی و مرا به سوی بخشش و عذرخواهی رهنمون شوی.
ای کلیم عشق بر فرعون هستی حمله بر
بر سر او تو عصای محو موسی وار زن
هوش مصنوعی: ای عشق، مانند کلیم (موسی) که بر فرعون (خودمحوری و دنیا) حمله کرد، تو هم به میدان بیای و با قدرتی همچون عصای موسی، این خرافات و کبر را از بین ببر.
عقل از بهر هوس‌ها دارداری می کند
زود چشمش را ببند و بهر او تو دار زن
هوش مصنوعی: عقل برای خواسته‌های نفسانی مشغول به کار است، بنابراین به سرعت چشم‌ات را ببند و برای او زنی بگیر.
ور بگوید من به دانش نظم کاری می کنم
آتشی دست آور و در نظم و اندر کار زن
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که من با دانش و نظم کاری می‌کنم، آتشی را به دست می‌آورم و در نظم و کار، تلاش خواهم کرد.
در غریبستان جان تا کی شوی مهمان خاک
خاک اندر چشم این مهمان و مهمان دار زن
هوش مصنوعی: در دیاری دور و غریب، جان انسان چه مدت می‌تواند به عنوان مهمان خاک زندگی کند؟ خاک در چشم این مهمان و کسی که او را می‌پذیرد، چه حسی دارد؟
مطربا حسنت ز پرگار خرد بیرونتر است
خیمه عشرت برون از عقل و از پرگار زن
هوش مصنوعی: ای سازنده، زیبایی تو فراتر از اندازه‌گیری عقلانی است. خیمه شادی و لذت در ورای عقل و اندازه‌گیری‌ها برپا شده است.
تار چنگت را ز پود صرف می جانی بده
زان حراره کهنه نوبخت بر اوتار زن
هوش مصنوعی: تار چنگت را با نخ خالص و گرانبها بباف و از حرارت و تجارب قدیمی بهره ببر و بر آن بنواز.
بر در مخدوم شمس الدین ز دیده آب زن
در همه هستی ز نار چهره او نار زن
هوش مصنوعی: در محضر و نزد شمس‌الدین، در دل به او احترام و محبت زیادی دارم. به خاطر زیبایی و نور چهره‌اش، تمام هستی را به آتش می‌کشم.
از یکی دستان او خورشید و مه را خفته کن
پس نهان زو چنگ اندر دولت بیدار زن
هوش مصنوعی: با یک دست، او خورشید و ماه را به خواب می‌فرستد، پس از او پنهان شو و با نیروی خود در سرنوشت بیداری ایجاد کن.
عقل هشیارت قبایی دوخت بهر شمس دین
تو ز عشق او به چشم منکران مسمار زن
هوش مصنوعی: عقل تو به خاطر عشق به شمس دین، مانند قبایی برای تو آماده کرده است و این عشق به قدری عمیق است که مانند میخ‌هایی در چشمان منکران فرو می‌رود.
بر براق عشق بنشین جانب تبریز رو
و آنگهی زانو ز بهر غمزه خون خوار زن
هوش مصنوعی: سوار بر اسب عشق شو و به سمت تبریز حرکت کن، سپس زانو بزن و برای کسی که با نگاهش قلب‌ها را می‌شکافد، آماده باش.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۹۷۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1398/08/12 07:11
احمد

با عرض سلام؛ در مصرع دوم، تلفظ "جرمم" به چه صورت می باشد؟ جُرمم درست است، یا جِرمم؟

1400/09/17 08:12
کعبه

با سلام به نظرم جرم به معنی گناه درست باشد