غزل شمارهٔ ۱۹۵۲
هست ما را هر زمانی از نگار راستین
لقمهای اندر دهان و دیگری در آستین
این حد خوبی نباشد ای خدایا چیست این
هیچ سروی این ندارد خوش قد و بالا است این
این چنین خورشید پیدا چونک پنهان می شود
او چنین پنهان ز عالم از برای ماست این
جمع خواهد آن بت و تنهاروان خود دیگرند
هر کجا خوبی بود او طالب غوغاست این
شمس تبریز ار چه جانی گر چو جان پنهان شوی
بر دلم تهمت نشیند کز کجا برخاست این
غزل شمارهٔ ۱۹۵۱: ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبینغزل شمارهٔ ۱۹۵۳: هر صبوحی ارغنونها را برنجان همچنین
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هست ما را هر زمانی از نگار راستین
لقمهای اندر دهان و دیگری در آستین
هوش مصنوعی: ما هر لحظه به نوعی از عشق و زیبایی حقیقی، لذتی در دل داریم و از طرف دیگر، چیزی پنهانی و ارزشمند را نزد خود داریم.
این حد خوبی نباشد ای خدایا چیست این
هیچ سروی این ندارد خوش قد و بالا است این
هوش مصنوعی: ای خدا، اگر این حد و مرز خوب نیست، پس چه چیزی هست؟ این سرو خوشقد و بالا که در نظرمیآید، واقعاً چه ارزشی دارد؟
این چنین خورشید پیدا چونک پنهان می شود
او چنین پنهان ز عالم از برای ماست این
هوش مصنوعی: اینطور که خورشید به وضوح نمایان میشود، وقتی پنهان میشود، او هم به همین شکل از دید ما دور میشود.
جمع خواهد آن بت و تنهاروان خود دیگرند
هر کجا خوبی بود او طالب غوغاست این
هوش مصنوعی: هر کجا که خوبی و زیبایی وجود داشته باشد، آن محبوب و معشوق به سمت آن مکان خواهد رفت. افرادی که به خوبیها علاقه دارند، همیشه به دنبال آن خواهند بود.
شمس تبریز ار چه جانی گر چو جان پنهان شوی
بر دلم تهمت نشیند کز کجا برخاست این
هوش مصنوعی: هرچقدر که شمس تبریز وجودی عزیز و گرانقدر باشد، اگر مانند جان خود در دل پنهان شود، باز هم در دلم تهمتها و سوالاتی ایجاد خواهد شد که منبع این احساسات و افکار از کجا نشأت گرفته است.