گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۳۰

امروز تو خوشتری و یا من
بی من تو چگونه‌ای و با من
نی نی من و تو مگو رها کن
فرقی خود نیست از تو تا من
بی تو بودی تو بر سر چرخ
بی من بودم به سال‌ها من
در پوست من و تو همچو انگور
در شیره کجا تو و کجا من
از بخل بجست و در سخا ماند
آن حاتم طی و گفت‌ها من
من بخل و سخا نثار کردم
ای بیش ز حاتم از سخا من
ای جان لطیف خوش لقا تو
ای آینه دار آن لقا من

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امروز تو خوشتری و یا من
بی من تو چگونه‌ای و با من
هوش مصنوعی: امروز تو جذاب‌تر هستی یا من خوب نیستم؟ تو چطور هستی وقتی من در کنارت نیستم؟
نی نی من و تو مگو رها کن
فرقی خود نیست از تو تا من
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هرگز از یکدیگر جدا نشویم و همچنان در کنار هم باشیم، چرا که تفاوتی میان ما وجود ندارد و ما به یکدیگر وابسته‌ایم.
بی تو بودی تو بر سر چرخ
بی من بودم به سال‌ها من
هوش مصنوعی: بدون تو، من به دور از دنیا بودم، و سال‌ها بدون حضور تو گذشت.
در پوست من و تو همچو انگور
در شیره کجا تو و کجا من
هوش مصنوعی: ما هر دو مانند دانه‌های انگور در شیره‌ی خود در هم آمیخته‌ایم، پس چطور می‌توانیم مرز میان خود و دیگری را جدا کنیم؟
از بخل بجست و در سخا ماند
آن حاتم طی و گفت‌ها من
هوش مصنوعی: حاتم طایی از خساست رهایی یافت و در generosity باقی ماند و گفت: من اینگونه هستم.
من بخل و سخا نثار کردم
ای بیش ز حاتم از سخا من
هوش مصنوعی: من بخل و سخا را فدای تو کرده‌ام، ای گرامی‌تر از حاتم در بخشش من.
ای جان لطیف خوش لقا تو
ای آینه دار آن لقا من
هوش مصنوعی: ای جان نازنین و دلنواز، تو کسی هستی که چهره‌ات آینه‌ای از آن زیبایی و جذابیت است که من در جستجوی آن هستم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۹۳۰ به خوانش زهرا بهمنی
غزل شمارهٔ ۱۹۳۰ به خوانش عندلیب