غزل شمارهٔ ۱۸۲۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش زهرا بهمنی
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش حجت الله عباسی
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ به خوانش حسین رستگار
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سلام در این مصرع
باده بپوش مات شو جمله تن حیات شو
کلمه ی (بنوش) به اشتباه (بپوش) تایپ شده.
از زحمات شما بسیار متشکرم.
آیا مجازیم این مجموعه یا اشعارش را دانلود کنیم؟
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد. از لحاظ دریافت مشکلی وجود ندارد میتوانید گنجور رومیزی یا ساغر را دریافت کنید.
چقدر از این همه زحمت پر ارزشی که برای راه اندازی چنین برنامه ی بزرگی کشیده اید . برای همه ی کسانی که بهر نحوی در این میان تلاش کرده اند آرزوی سلامت و موفقیت دارم .
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
درود بر مولانا
درود بر محسن چاوشی
درود برمحسن چاوشی
مو به تنم سیخ میشه هر موقع این آهنگ رو گوش می دم
از وقتی محسن چاوشی این شعر را اجرا کرده به شدت پیگیر اشعار مولانا هستم.درود بر چاوشی کبیر و بر مولانا
بابا محسن چاوشی!
شعر فوق العاده است، به لطف آقای خاص جندتا اثر از مشاهیرمونم خوندیم.
وای که اکه آهنک اون شعر دیکه ی مولانا(بشنیده ام که عزم سفر میکنی، مکن...) مجوز میکرفتو میشنیدیم عجب لطفی داشت.
"اشعار ناب با صدای ناب"
واقعن درود بر محسن چاوشی که ما را به این شعر زیبا سوق داده
محسن جان دمت گرم
سلام ممنون ولی ای کاش تفسیر این شعر نیز میبود
با سلام خدمت همه دوستان و تشکر فراوان از سایتتون
میخواستم بگم من منکر تواناییهای آقایون چاوشی و عصار نیستم ولی بد نیست این شعرو یکبار هم از استاد ناظری بشنوید
اینم لینکش
پیوند به وبگاه بیرونی
جناب شهرام ناظری حق مطلب را داد کرده اند.
با تشکر از زحمات گنجور ...
مولوی قدس الله روحه شرابخواری بی پروا بود، می خواره ای که هر چه می نوشید باز بیشتر می خواست. این می نه آن می ای ست که دیده و شنیده اید، شرابی ست از آسمانهای بالا که مختص یکتاجویان و یکتاپویان و یکتاپرستان و یکتاخویان است. تا از غیر هر چه جز «اوست» فارغ نشوی در توهم دنیا و عقبا سیر و سفر خواهی کرد و تنها شراب انگوری میتواند تو را برای مدت اندکی مست ات و البته در نهایت پست ات کند. دست از هر چه جز اوست بشوی تا از آسمانها شرابی طهور بر جام جانت بریزند، که تا دهان باز کنی بوی می آن همه جا بپیچد!
سلام و درود
حرکت پسندیده ی محسن چاوشی باعث شد اغلب کسانی که با این دست اشعار از مشاهیرمون آشنایی نداشتند رویکردشون نسبت به این موضوع عوض بشه
نمیدونم چرا برخی از عزیزان میخوان این حرکت بسیار عالی از دیدِ من ِ کمترین رو عملی تقبیح شده جلوه بدن !
به نظر شما بهتر نیست دست از این حرکاتی که اصولا نشات گرفته از حسادت (و ابرازِ وجود) هست ، برداریم ؟
آغا طرفدارهای چاوشی بسیار بسیار بیشتر ازناضری و عصار هست
اولا ناظری اینجوری نوشته میشه دوما من خیلی محسن رو دوست دارم ولی شما سعی کن هیچوقت شهرام ناظری رو با محسن چاوشی مقایسه نکن. آقای چاوشی هر وقت از پشت دستگاه ها و فیلتراسیونشون اومدن بیرون و یه کنسرت نیم ساعته اجرا کردن اون موقع فرق این دوتا رو متوجه میشید.
سلام خدمت دوستان
از جملات و گفتار نوشته شده و نیز از مدح و تقبیحی که به کار برده شده پیداست نه تنها شعر رو درک نکردیم بلکه نخوندیم.
نفخ نفخت کردهای در همه دردمیدهای
چون دم توست جان نی بینی ما فغان مکن
اگر بی نی او فغان کنیم همه تضاد و ضد و نقیض میشود (چیزی که دنیا پر شده از آن) تنها دم ما که از جان جان است با نی جان جور و کوک است.
با تشکر
سلام بر شمس الحق و همه دوستان
ممنون از راهنمایی شما. البته بجا فرمودید.
سپاس از توجه و تذکر خوبتان.
کاری که این اهنگ محسن چاوشی با دل ما کرد چنگیز با ایران نکرد.درود بر شاعر ودرود بر خواننده
درود بر چاووشی عزیز و مولانای گرامی
:)
چقدر این مصرع زیباست ....
خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
محسن چاوشی یعنی همه چیز _ عاشق ترم میکنه همیشه _ مولانا رو کامل میکنه انگار _ تا آخر عمرم با آلبوم " من خود آن سیزدهم " هستم و مستم .
استاد شهرام ناظری نیز این شعر بسیار زیبا اجرا کرده و خودش در کنسرتش دلیل انتخاب این شعر رو بیزاری از ریاکاری و دروغ بوده که متاسفانه الان توی جامعه زیاد شده ...بسیار عالی بود
از این شعر بهتر مگه داریم؟!
ای دل پاره پارهام دیدن او است چارهام
درود بر محسن چاوشی
با احترام نسبت به آقای چاوشی و هوادارانشون ، آهنگی ک آقای چاوشی خوندن سبکی غیر ایرانی داره و مناسب چنین شعری نیست...
استاد ناظری با صدای فوق العاده و ریتم و سبک زیبایی که به شعر دادن ، اصالت و ایرانی بودن شعر و آهنگو حفظ کردن....
با تشکر از نظرات آقایان رامین رحیمی ، وحید ج و حسین
در مصرع دوم می تواند به جای واژه خربزه ، لخلخه بیاید که ماده ای و معجونی خوشبو بوده برای رفع بوی دهان.
آقای حمید
پس از شراب خربزه میخورند چون طبیعت گرم دارد و مانع سردی پس از شراب میشود.
قطعا اصل شعر هم همین است.
در ضمن جناب استاد ناظری و آقایان عصار و چاوشی هر یک با سبک و دید و صدای خود این شعر را خوانده اند و درود بر همگی آنان.
کسانی که انتقاد کرده اند که چرا آقای چاوشی خوانده مگر نماینده مولانا هستید و از ایشان دستخط دارید که چه کسی بخواند و چه کسی نخواند؟
جناب مولانا هم در همان زمان حیاتش در گیر مشکلاتی بود که تنگ نظران و دگماتیست هایی چون شما برایشان به وجود می آوردند و در نهایت به فراق ایشان و شمس منجر شد و تاریخ همچنان دارد با شمایان تکرار میشود.
استاد ناظری بسیار زیبا اجرا کردند و همینطور زنده یاد احمد شاملو
ای کاش شعرای ارزشمندمون انقدر مظلوم نبودند که مردم با خوندن خواننده هایی با سبک آقای چاوشی با شعراشون آشنا نشن
البته احترام آقای چاوشی هم سر جاش، ولی کلا برام جالب بود!
در اینکه مولانا شاعری برای تمام دورانها وتمام بشریت است حرفی نیست ولی حالا که صحبت از خوانندگان این شعر شده انصاف نیست نگیم که اولین خواننده این شعر حسن شماعی زاده بودند البته در سبک پاپ
بالاتر از هر چیزی ، اینه که بخوایی بدونی مولانا چه منظوری داشته است . لینک زیر به زبان عامیانه رمز گشایی از جان کلام مولانا هست .
پیوند به وبگاه بیرونی
متاسفانه این عزیزانی که طرفدار استاد ناظری و عصار هستند از روی حسادت میگن چاوشی اله و بله
استاد ناظری و عصار جای خود دارند ولی خوب محسن چاوشی سلطان پاپ ایران هست و اصلا جنس صدای چاوشی منحصر به فرده؛دیگه اینو که نمیتونید کتمان کنید. و به خاطر همینه که از محبوب ترین خواننده های کشور هستش
کوبه کو هم از شاهکارهای اقای چاوشی هست
من ب شخصه تا به حال هیچ صدایی مثل صدای محسن چاوشی نشنیدم و فکر هم نکنم که در اینده هم بیاد اینطور صدایی
خدا حفظش کنه من که عاشق و طرفدار پروپا قرص چاوشی هستم برای همیشه
شهاب
مایه شرمساری است گمان میبردیم ایرانیان باذوق و هنر شناس اند
اینکه می فرمایید جنس صدای او منحصر به فرد است
کاملا مورد تایید است !!!
آری هر صدایی منحصر به فرد است
صدا ، نقش نوک انگشت ، نقش چشم ، موی شقیقه و ”بسیار دیگر
ولی تمایز قایل شدن چیز دیگریست ، فریفتگی همراه با خشک اندیشی
خوشبختانه این عزیزانی که گفتم خوب شخصیت خودشون رو نشون میدن لازم نیست من دیگه چیزی بگم
چو در بسته باشد ، نداند کسی
که گوهر فروش است ، یا پیله ور
"پریشان روزگار" بله دقیقا حسب حال بعضی از عزیزان است این تک بیتی که گفتید
چون تعصب نمیذاره چیزی ببینن
این شعر را اقای امیر آرام سالها پیش خوانده،اسم آهنگش هم هست دوش.
با تشکر
چشم سوی "چراغ" کن
سوی چراغدان ..
سلام
تشکر ویژه دارم برای زحمتی که کشیدین و این مجموعه رو راه اندازی کردین.
متشکرم
واقعا جالبه که خیلی از اصطلاحات و تعابیری که ما تو محاورات روزمره بکار می بریم چقدر قدمت دارن ! مثلا همین اصطلاح " کارد به استخوان رسیده " . کی فکر میکرد این اصطلاح زمان مولوی هم رایج بوده ؟!....همین جا هم بگم که محسن چاووشی رو بخاطر دلبستگیش به شعر کلاسیک فارسی ستایش می کنم. این کارش هم که یه ترانه رو از ترکیب سه چهار تا غزل مختلف هم وزن و هم قافیه می سازه جالبه.
سلام
شکیلا هم این شعر رو زیبا خونده
درود و صد درود بر خداوندگار بلخ که این چنین روح ما را تصرف کرده است.
واقعا نمیدونم این حس از کجا ب بعضیا القا میشه ک کسیکه طرفدار اقای چاوشیه، پس حتما اهنگای کلاسیک رو گوش نداده....یا حتی بدتر از اون، کسیکه اثار استاد شجریان یا ناظری رو گوش میده، فکر میکنه از همه عالم تره.....کارهای چاوشی در حوزه پاپ فوق العاده ست..لطفا با کلمات زشت و زننده، سعی نکنید سلیقه خودتونو اعمال کنید..بخدا شما با تحقیر طرفدارها یا نوع موسیقی یه خواننده محبوب بزرگ نمیشید....یه تعداد جوان بدلیل اینکه اقای چاوشی شعر کلاسیک رو اجرا کردن،ب این نوع شعر علاقه مند شدن...این که مایه خوشحالیه..مایه افتخاره...چرا بعضیا اینقدر خود بزرگ بینی دارن؟
سلام تو بیت ای دل پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام اوست پناه و پشت من تکیه بر اینجهان مکن. منظورشو از اوست پناه و پشت من تکیه بر اینجهان مکن چیست؟؟به خداوند اشاره داره؟؟کمی توضیح
سلام دوستان
اولا ممنونم از بنیانگذاران این سایت ، ب نظرم لخلخه درسته...
دوستان گاهی نظرات بعض از شماها واقعا ادمو نا امید میکنه! اخه این همه توهین مسخره کردن تیکه انداخت اونم تو ی سایتی ک دوستدارانش دوستدار شعر و ادب هستن درست نیست،شعر مولانا رو بالا میخونید اونوقت ...حالا طرفدار اقای چاووشی هستی یا شهرام ناظری فرقی نداره و قرار نیست همه ی سبک گوش بدن و اینکه هرکسی قدمی برای شناسوندن فرهنگ کشورمون برداره باید ممنونش باشیم دم چاووشی شهرام ناظری شکیلا عصار شماعی زاده و...گرم ک اینکارو کردن
خواهشا توهین و بی احترامی نکنید
با سلام
کاش دوستان به جای صحبت از خوانندهها در مورد خود شعر و تفسیرهای دیگر استادان اهل ادب در مورد این شعر صحبت میکردند
جسارت نباشه اما برخی نظرات و صحبت ها مصداق بارز مَثَل معروفیه که فردی با دستش به نقطه ای اشاره می کنه افرادی که اونجا قرار گرفتن به جای نگاه کردن به جایی که اشاره می شه به خود انگشت خیره می شن ، اگه شخص اشاره کننده هدفش پاک تر و به مقصود نزدیک تر باشه کارش می تونه ماندگار شه و دینش رو به اون مقصود و نمایش گوشه ای از اون عظمت ادا کرده. موفق باشید
خواجه لا مکان (خود متعالی) و بندگی مکان(خود کاذب)
معانی لغات و ابیات:
نقل خلاص: مزه ناب معنی شده است، ولی شیرینی و حلاوت رهایی و روشن شدگی هم بنظرم زیباست. خربزه در دهان کردن: برای رفع بوی شراب به کار می رفته است. تراستم: ترا هستم، برای توام. نای: نی. سماع باره: دوستدار افراطی سماع. قیاس کنید با شکمباره. نفخ نفخت: از عبارت قرآنی؛ و نفخت فیه من روحی و در آن از روح خود دمیدم. ( حجر 29 ص 72 ) . کارد به استخوان رسیدن: به اوج قدرت تحمل انسان رسیدن. در مثنوی مولوی هم آمده است: باز خر ما را از این نفس پلید کاردش تا استخوان ما رسید. در حال حاضر علت واقعی درد و رنج را که توهم خود کاذب (نفس) و دور ماندن از خود متعالی است، هنوز به طور کامل درک و تجربه نکرده ایم! بلکه نرسیدن به موضوعات خوشایند و یا مواجه شدن با موضوعات نا خوشایند را علت درد خود می دانیم! و همواره از درد و رنج گریزانیم! حتی در این فرار به انواع مواد تخدیر کننده پناه می بریم! در نتیجه کارد نفس (خود کاذب) به استخوان ما نخواهد رسید! و خود متعالی را لمس نمی کنیم. بن بامداد: صبح زود.
گفت که مادرت منم، میل به دایگان مکن: تلمیح قرآنی دارد به آیه 12 سوره قصص. عقیق: از سنگ های قیمتی و شرابی و خرمایی رنگ.
در یک کلام در این غزل اشاره به این دارد که تکیه، امید و سرمایه گذاری بر انواع موضوعات زودگذر آگاهی، نظیر افکار، هیجان ها، دیدنی ها، شنیدنی ها، دوستی ها و... کار خود کاذب است. چنین دل بستن به سرابی، نه تنها تشنگی را بر طرف نخواهد کرد و هیچ ثمری در بر ندارد؛ بلکه درد و رنج جانکاهی به همراه خواهد داشت. اما کشف خود متعالی و اصالت انسان، یعنی آگاهی ورای فکر یا همان چشمه جوشانی که از آن حیات گرفته ایم و در آن مستقر هستیم، شرابی است که آدمی را سیراب و مست می کند. به جای توجه به این چشمه ناب، به سراب دور دست ها، چشم دوخته ایم و از این چشمه حیات که در همین لحظه و همین جا حاضر است، غافل شده ایم. به جای آگاهی ناب، خود را بدن و ذهن می دانیم...
منابع:
1-سایت گنجور: غزل 1827 دیوان شمس اثر مولانا. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷/
2-کتاب انسانم آرزوست (شرح غزلیات مولانا)؛ اثر بهاء الدین خرمشاهی.
3- کتاب گزیده غزلیات شمس؛ اثر دکتر محمد رضا شفیعی کد کنی.
پیوند به وبگاه بیرونی
سلام.من معنی این بیت از شعر رو میخواستم ممنون میشم راهنمایی کنید
ای همه خلق نای توپرشده ازنوای تو گرنه سماع بارهای دست بنای جان مکن
با سلام و تشکر از زحمات همگی دست اندر کاران این سایت
خواستم بپرسم سایتی وجود دارد که معانی اشعار بزرگان را به بزرگی و اجماع سایت گنجور در خود داشته باشد؟
و سه سؤال دیگر هم در مورد همین شعر دارم:
منظور از باده خاص و نقل خلاص چیست؟
خربزه در دهان کردن به چه دلیل در اینجا گفته شده است؟
تشکر از پاسخگویی شما
دوستان فکر میکنم تمام کسانی که به این سایت پر محتوا سرمیزنن باید انسانهای شریف و فهمیده ای باشن. پس لطفا دوستان عزیزم بیاید این بحث سلیقه ایه موسیقی که در حاشیه بیشتر اشعار خواندم کنار بزاریم و بحثمون پیرامون محتوای شعر بزاریم. کجای این مساله که یک نفر با گوش دادن به ترانه فلان خواننده به اشعار حضرت مولانا گرایش پیدا کرده باعث تاسفه؟! بنظر من توی این دوران که فرهنگمون داره به یغما میره هرچیزی که باعث بشه جونهامون به گذشتشون برگردن باید غنیمت شمرد. پس دوستان موسیقی و درکل هنر سلیقه ایه همونطور که من با اشعار مولانا مست میشم شاید دوست من با شعر نیمایی سرمست بشه...
جسارت خواهر حقیرتون ببخشید.
دوستان عزیز گوش دادن به هر خواننده غیر از استاد شهرام ناظری، کاری بیهوده است. ناظری سالها روی مولانا کار کرده و می داند این شعر را چگونه بخواند تا حق مطلب ادا شود. اصلا حجم صدا و تکنیک های سایرین با استاد ناظری قابل مقایسه نیست.
جانم به استاد محسن چاوشی و حضرت مولانا
سلام.
آقای روزبه نعمت الهی هم این شعر رو در تک آهنگ نهان مکن خونده.افسوس که ریتمش تنده.کاش با ریتمی ملایم تر و ردیف هارو شمرده تر می خوندند.
لطفن لیست افزودن آهنگ هایی که در متن انها از این اشعار استفاده شده رو بروز کنید.
با تشکر از سایت بسیار ارزشمندتون.
سلام وقت بخیر
روزبه نعمت الهی به تازگی آهنگ نهان مکن رو خونده ...
اسمش رو به لیست اضافه کنین
ممنون از سایت خوبتون!
سلام امسال استاد شهرام ناظری در قونیه خوندن
روزبه نعمتالهی هم بخشی از این شعر رو در آهنگی به نام «نهان مکن» جدیداً خونده که متاسفانه در لیست نبود که بتونم اضافهاش کنم.
درود
خوانش غزل با صدای آقای علیرضا بخشی زاده روشنفکر اشتباه هویدایی دارد لازم می دونم خدمت دوستان عرض کنم بلکه مورد استفاده قرار بگیرد آنهم در بیت نفخ نفخت کرده ای در همه دردمیده ای
این مصرع زیبا برگرفته از آیه نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی می باشد که به معنای دمیدن روح باریتعالی از خود به انسان است و البته که حضرت پروردگار منزه ست از جسم و از تنفس و از هر دمیدنی که مربوط به جسمانیت است
سپاس
با عرض سلام و احترام
من با نظر چندی از دوستان ک فرمودند طرفداران استاد ناظری به طرفداران آقای چاووشی و بالعکس توهین نکنند موافقم
توهین کردن و کوچک شمردن دیگران نه تنها توهین کننده را بزرگ و دانا جلوه نمی دهد بلکه او را فردی نادان و بی خرد می نمایاند
امید است ک بپذیریم به تعداد روح های پاکی ک خداوند مهربان در کالبدهای ما دمیده سلیقه و انتخاب وجود دارد
و هیچ یک از ما داور آفریده نشده ایم ک سلیقه ی دیگران را داوری کنیم
با سلام
نفخ نخفت درسته، به اشتباه نفخ نفخت نوشته شده.
استاد هیراد هم این شعر را خواندهاند. البته چند بیت بسیار قوی هم به سلیقهی خود بدان افزودهاند: «دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن» سپس «همینم مونده که عاشق بشم با خندههاتون». خواستم یادآوری کنم که با وجود این که ابیات اضافه شده خیلی سنگین هستند، جزو اصل شعر مولوی نیستند.
درود_
همانطور که استاد ناظری در کنسرت بیان کردن شعری برای مذمت تزویر و ریا/
"دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن"
و برگشتن به معبود و نه بت های دستساز
"چَشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن"
و برگشتن به اصل از حاشیه ها/
"گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن"
محبت دوستان پایدار_
با سلام خدمت شعر دوستان گرامی
البته آقای حمید هیراد هم دو بیت اول این شعر زیبا را بسیار عالی خوانده اند «در ترانه خاتون»
و واقعا عالی خوندن پیشنهاد می کنم حتما گوش کنید.
:-{ :-{ :-{ :-{ :-{ :-{ :-{ :-{
به نام او
این یک واکنش طبیعی ذهن است یعنی هنگامیکه از چیزی سردر نمی آورد اطلاعاتی که نزدیک به آن یا حتی بی ربط به موضوع را بعنوان جواب عرضه می کند (درست مانند کامپیوتر) یا دست به افسانه سازی های بی پایه و اساس می زند!!!
در 64 حاشیهء قبل اکثریت از خوانندگانی که این شعر را بصورت آواز اجرا نموده اند گفته اند و بحث و جدل فرموده اند و معدودی نیز بعنوان ناصح و میانجی ایشان را به داشتن ادب و احترام نصیحت فرموده اند و بزرگوارانه رفتار دیگران را دور از فرهنگ و ادب ایران زمین دانسته اند!
یکی دو مورد نیز که سعی در تعبیر و تفسیر شعر نموده اند نفس خویش را در بیراهه هدر فرموده اند.
گویا مولانا این اشعار را برای دل خود سروده است زیرا در زمان او هیچکس سخنان او را درک نمی کرد ! و همچنین است در زمان ما !!
سخن برآمده از دل است و لاجرم بر دل می نشیند.
دل معانی را می فهمد و به پرواز در می آید ولی ذهنی که ارتباط او با دل قطع است از این هیجان دل هیچ نمی فهمد و هذیان گویان سعی در توجیه موقعیت دارد!
اینچنین است که حاشیه های در حاشیه پدید می آید و بجای شنیدن نوای ملکوتی از درون نی ها صدای ناهنجار باد معده شنیده می شود!!
سلام و عرض احترام
در راستای پاسخ به پرسش بانو الهام مطرح شده در 26 آذر ماه سال 1396 بنده چند کلمه ای جسارت کنم درس پس دادن در محضر اساتید خاموش :
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو
گر نه سماع باره ای دست به نای جان مکن
تنها به نظر میرسه به عنوان برداشتی شخصی مهمترین نکته ی این بیت ورای معنا و مفهوم حقیقی مسطور در آن تسری بخشی قابلیت و امکان نی بودن برای همگان از دیدگاه مصداق و تمثال به حقیقت خویشکاری نی یعنی مولاناست
این نکته دریافتنی و اندیشیدنی است که با آوردن عبارت همه در مصراع اول و در جهت تبیین فرمایش نفخ نفخت کردم حضرت یار چونان پدری مهربان به فرزند انسان تڋکار جایگاه بی بدیل و منفرد خویش را می دهد که تو نیز و هر مثل توبی در تمامی گستره ی اعصار و امصار نی ای هستید باز نمایاننده ی نوای نایی ازل و ابد و .....
مصراع دوم ترجمه ی تحت اللفظی در حد وسع :
تنها آنان که توان استماع نوای نای جان تمامی آدمیان را دارند به تبع اعراف و اشعار به اینکه نای در انگشتان و دستان نی زن پنهان عالمند دست به نای جان آنان و خوبشتن کنند چون این دست کردن شاید به معنای ادراک حقیقت فوق عشق و معرفتی ورای معمول و متعارف می طلبد نه مستمع که سماع باره و آنکه تمامی شراشر جانش تشنه و قابل شنیدن و دست افشانی و پای کوبیدن و حق نوای نی را ادا کردن است بدان بپردازند
آیا مصرع دوم بیت یکی مانده به آخر نباید اینگونه باشد:
«بوی دهان بیان کند، تو به زبان نهان مکن»؟
جمله استفهامی نیست و اصلا نمیشه به صورت استفهامی خواند.
نه کلمه استفهام در تقدیر است نه در لفظ
باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای درستش : باده خاص خورده ای جام خلاص خورده ای
دوستان عزیز من اهل ادبیات و شعر نیستم و رشته ام پزشکی است اولا افتخارمیکنم که در کشوری به دنیا آمده ام که حافظ و مولانا و سعدی و ردوسی. شهریار و.... بزرگان شعر و ادب اون کشورند
دوما. ..از پیشنهاد و نطر و رای همه بزرگان شرکت کننده در این بحث های شعر مولوی بزرگ لذت میبرم و بهشون درود میگویم
خود شعر خیلی زیباست ولی حمید هیراد هم خیلی خوب خونده
بیت 4
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
نظر بنده بر این است که مصرع دوم باید به صورت جمله شرطی خوانده شود
یعنی اگر دوباره تو را گرفتم باز فرار مکن
چقدر بیت به بیت این شعر زیبا و شاهکار است... از آن شعرها که اصلا نمیتوانی یک بیت را شاهبیت بگیری
اوست پناه و پشت من، تکیه بر این جهان مکن
کای تو بدیده روی من، روی به این و آن مکن...
خواجه لامکان تویی، بندگی مکان مکن
باده عام از برون باده عارف از درون
بوی دهان بیان کند، تو به زبان بیان مکن
شرح غزل شمارهٔ ۱۸۲۷(دوش چه خوردهای دلا)
مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
محمدامین مروتی
شعری طنازانه که مولانا با خود و دلش سر به سر می گذارد که ناقلا این احوال خوش را از کجا و چگونه آورده ای.
دوش چه خوردهای دلا؟ راست بگو نهان مکن
چون خَمُشان بیگنه، روی بر آسمان مکن
چه خورده ای یعنی این مستی ات از کجاست؟ خود را به آن راه نزن که مثلا نمی دانی. جواب بده.
بادهٔ خاص خوردهای، نُقل خلاص خوردهای
بوی شراب میزند، خربزه در دهان مکن
یک چیز خوب و خالص خورده ای که بویش به مشام می رسد. خربزه خورده ای که بویش نیاید. ظاهراً خربزه خوردن راهی برای رد گم کردن مستان بوده است.
روزِ اَلَسْت، جان تو، خورد میی ز خوان تو
خواجهٔ لامکان تویی، بندگی مکان مکن
اما این می، می ای است که ذریات بشر در روز الست یعنی روز ازل خورده اند و هنوز مست از مخاطبه الهی هستند که پرسید من خدایتان نیستم؟ این مخاطبه همان و مستی بنی آدم همان. به واسطه این مخاطبه انسان حواجه و سرور عالم لامکان است نه بنده مکان.
دوش شراب ریختی، وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت، بار دگر چنان مکن
به ما شراب دادی و از ما فرار کردی. یک بار برگشتی. بار دیگر مگریز. احتمالاً اشاره به گریز نخستین شمس و برگشت وی پیش مولاناست.
من همگی تراستم، مستِ مَیِ وفاستم
با تو چو تیرِ راستم، تیر مرا کمان مکن
همه وجودم مال توست و به تو وفادار و روراستم. مرا خم مکن و از فراق خود اندوهبار مکن.
ای دل پاره پارهام، دیدن اوست چارهام
اوست پناه و پشت من، تکیه بر این جهان مکن
مولانا خطاب به دلش می گوید که بیماری دل من با دیدار اوست که درمان می شود نه برخورداری از عالم مادی.
ای همه خلق، نای تو، پر شده از نوای تو
گر نه سماع بارهای، دست به نایِ جان مکن
تو همه مردم عالم هستی و نوایت از نی وجودت به گوش می رسد. اگر قصد سماع نداری، نی وجودمان را به صدا در میاور.
نَفْخِ نَفَخْتُ کردهای، در همه در دمیدهای
چون دمِ توست جانِ نی، بی نیِ ما فغان مکن
روحت را به همه جسم ها دمیده ای و به آن ها جان داده ای و جان ما از دم توست. پس در ما بدم.
کارِ دلم به جان رسد، کارد به استخوان رسد
ناله کنم، بگویدم: دم مزن و بیان مکن
کارد به جانم رسیده ولی اجازه دم زدن و نالیدن به من نمی دهد.
ناله مکن که تا که من، ناله کنم برای تو
گرگ تویی شبان منم، خویشْ چو من شبان مکن
می گوید بگذار من به جای تو بنالم. مگذار گرگ نفسانیت ات بنالد. بگذار ناله ات ناله من یعنی ناله شبان باشد که هوایت را دارد.
هر بن بامداد تو، جانب ما کشی سبو
کای تو بدیده روی من، روی به این و آن مکن
هر صبح ما را از روی خود مست و نمک گیر می کنی تا به دیگری روی نکنیم.
شیر چشید موسِی از مادر خویش، ناشتا
گفت که مادرت منم، میل به دایگان مکن
موسی در گرسنگی، شیر دایه اش را نخورد تا شیر مادرش را بخورد. من هم مادر تو هستم تا من هستم، به سوی دایه مرو.
باده بنوش مات شو، جملهٔ تن حیات شو
بادهٔ چون عقیق بین، یاد عقیقِ کان مکن
از می من بنوش تا سراسر زندگی گردی. سرخی این باده از سرخی عقیق برتر است.
بادهٔ عام از برون، بادهٔ عارف از درون
بوی دهان بیان کند، تو به زبان بیان مکن
باده عوام ظاهری است و باده عارف حقیقی و از درون. هر کدام را از بوی شان و رفتار نوشنده شان می توان تشخیص داد.
از تَبِریزِ شمسِ دین میرسدم چو ماه نو
چشم سوی چراغ کن، سوی چراغدان مکن
شمس از تبریز می رسد و من مانند مانند هلال ماه از او نور می گیرم. چشمت به منبع نور یعنی شمس باشد نه محل آن یعنی من که نورم را از او می گیرم.
24 فروردین 1404
سلام
در بیت: هر بن بامداد تو، جانب ما کشی سبو
کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن
به نظرم هوش مصنوعی مصراع دوم را برعکس معنی کرده