گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۳۶

به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم
به گرد غصه و اندوه و بخت بد گردم
چو نیم مست من از خواب برجهم به صبوح
به گرد ساقی خود طالب مدد گردم
به گرد لقمه معدود خلق گردانند
به گرد خالق و بر نقد بی‌عدد گردم
قوام عالم محدود چون ز بی‌حدی است
مگیر عیب اگر من برون ز حد گردم
کسی که او لحد سینه را چو باغی کرد
روا نداشت که من بسته لحد گردم
لحد چه باشد در آسمان نگنجد جان
ز پنج و شش گذرم زود بر احد گردم
اگر چه آینه روشنم ز بیم غبار
روا بود که دو سه روز بر نمد گردم
اگر گلی بده‌ام زین بهار باغ شوم
وگر یکی بده‌ام زین وصال صد گردم
میان صورت‌ها این حسد بود ناچار
ولی چو آینه گشتم چه بر حسد گردم
من از طویله این حرف می روم به چرا
ستور بسته نیم از چه بر وتد گردم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به گرد تو چو نگردم به گرد خود گردم
به گرد غصه و اندوه و بخت بد گردم
هوش مصنوعی: اگر به گرد تو نگردم، به گرد خودم می‌چرخم و در دایره غم، اندوه و سرنوشت ناخوشایند غوطه‌ور می‌شوم.
چو نیم مست من از خواب برجهم به صبوح
به گرد ساقی خود طالب مدد گردم
هوش مصنوعی: وقتی که نیمه‌مست هستم و از خواب بیدار می‌شوم، در صبح به دور ساقی خود جمع می‌شوم و کمک و یاری می‌طلبم.
به گرد لقمه معدود خلق گردانند
به گرد خالق و بر نقد بی‌عدد گردم
هوش مصنوعی: مردم را به دور یک لقمه محدود و کمی جمع می‌کنند، اما من خود را به دور خالق بی‌پایان می‌آورم و به جانب او می‌روم.
قوام عالم محدود چون ز بی‌حدی است
مگیر عیب اگر من برون ز حد گردم
هوش مصنوعی: جهان چون به قوانین و محدودیت‌ها وابسته است، نگذار عیبی بر من بگذاری اگر من از این محدودیت‌ها خارج شوم.
کسی که او لحد سینه را چو باغی کرد
روا نداشت که من بسته لحد گردم
هوش مصنوعی: شخصی که سینه‌اش را مانند یک باغ زیبا ساخته است، اجازه نداد که من درون خاک دفن شوم.
لحد چه باشد در آسمان نگنجد جان
ز پنج و شش گذرم زود بر احد گردم
هوش مصنوعی: قبر چه اهمیتی دارد وقتی که روح در آسمان جا نمی‌گیرد؛ من از این جهان فانی به سرعت می‌گذرم و به ملاقات خداوند می‌رسم.
اگر چه آینه روشنم ز بیم غبار
روا بود که دو سه روز بر نمد گردم
هوش مصنوعی: اگرچه آینه‌ام به خاطر گرد و غبار روشن و واضح است، اما بهتر است چند روزی بر روی نمد بمانم.
اگر گلی بده‌ام زین بهار باغ شوم
وگر یکی بده‌ام زین وصال صد گردم
هوش مصنوعی: اگر در این بهار یک گل به من بدهند، به باغی مبدل می‌شوم و اگر فقط یکی از وصال را به من عطا کنند، به تعداد زیادی تبدیل می‌شوم.
میان صورت‌ها این حسد بود ناچار
ولی چو آینه گشتم چه بر حسد گردم
هوش مصنوعی: در میان ظواهر و چهره‌ها، حسادت وجود دارد، اما وقتی که مانند آینه شدم، دیگر نمی‌توانم به حسادت فکر کنم.
من از طویله این حرف می روم به چرا
ستور بسته نیم از چه بر وتد گردم
هوش مصنوعی: من از این دنیای محدود و تنگ که به آن وابسته‌ام آزاد می‌شوم تا به فضای وسیع‌تری بروم. من اسیر و محدود نیستم که بخواهم به وضعیت موجود فکر کنم و در آن بمانم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۷۳۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/04/10 13:07
مسافر

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 965 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

aparat

parvizshahbazi