گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۰۹

ما قحطیان تشنه و بسیارخواره‌ایم
بیچاره نیستیم که درمان و چاره‌ایم
در بزم چون عقار و گه رزم ذوالفقار
در شکر همچو چشمه و در صبر خاره‌ایم
ما پادشاه رشوت باره نبوده‌ایم
بل پاره دوز خرقه دل‌های پاره‌ایم
از ما مپوش راز که در سینه توایم
وز ما مدزد دل که نه ما دل فشاره‌ایم
ما آب قلزمیم نهان گشته زیر کاه
یا آفتاب تن زده اندر ستاره‌ایم
ما را ببین تو مست چنین بر کنار بام
داند کنار بام که ما بی‌کناره‌ایم
مهتاب را چه ترس بود از کنار بام
پس ما چه غم خوریم که بر مه سواره‌ایم
گر تیردوز گشت جگرهای ما ز عشق
بی‌زحمت جگر تو ببین خون چه کاره‌ایم
قصاب ده اگر چه که ما را بکشت زار
هم می چریم در ده و هم بر قناره‌ایم
ما مهره‌ایم و هم جهت مهره حقه‌ایم
هنگامه گیر دل شده و هم نظاره‌ایم
خاموش باش اگر چه به بشرای احمدی
همچون مسیح ناطق طفل گواره‌ایم
در عشق شمس مفخر تبریز روز و شب
بر چرخ دیوکش چو شهاب و شراره‌ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما قحطیان تشنه و بسیارخواره‌ایم
بیچاره نیستیم که درمان و چاره‌ایم
هوش مصنوعی: ما در جستجوی آب و غذا هستیم و اگرچه به نظر می‌رسد که در فقر به سر می‌بریم، اما واقعاً مشکل و دردی نداریم.
در بزم چون عقار و گه رزم ذوالفقار
در شکر همچو چشمه و در صبر خاره‌ایم
هوش مصنوعی: در میهمانی‌ها مانند شراب و در جنگ‌ها مانند شمشیری قوی هستیم، در شیرینی مانند چشمه‌ای جوشان و در صبر مانند خارهای سخت و تیز.
ما پادشاه رشوت باره نبوده‌ایم
بل پاره دوز خرقه دل‌های پاره‌ایم
هوش مصنوعی: ما هرگز زیر بار فساد و رشوه نبوده‌ایم، بلکه ما کسانی هستیم که با عشق و هنر، دل‌های شکسته را ترمیم می‌کنیم.
از ما مپوش راز که در سینه توایم
وز ما مدزد دل که نه ما دل فشاره‌ایم
هوش مصنوعی: رازهای خود را از ما پنهان نکن، چون ما از وجود تو آگاهیم و دل خود را از ما دور نکن، چرا که ما هرگز به کسی زحمت نمی‌دهیم.
ما آب قلزمیم نهان گشته زیر کاه
یا آفتاب تن زده اندر ستاره‌ایم
هوش مصنوعی: ما مانند آب دریا هستیم که زیر کاه پنهان شده یا در زیر تابش آفتاب قرار گرفته‌ایم، اما در واقع در بین ستاره‌ها وجود داریم.
ما را ببین تو مست چنین بر کنار بام
داند کنار بام که ما بی‌کناره‌ایم
هوش مصنوعی: می‌توانی ما را در حالتی شاد و سرمست ببینی که روی بام نشسته‌ایم. خوب می‌دانی که ما بی‌پناه و بی‌پایه هستیم.
مهتاب را چه ترس بود از کنار بام
پس ما چه غم خوریم که بر مه سواره‌ایم
هوش مصنوعی: مهتاب چرا از دیدن کنار بام بترسد؟ پس ما چرا باید نگران باشیم وقتی که سواره‌ایم و می‌تابیم مانند او؟
گر تیردوز گشت جگرهای ما ز عشق
بی‌زحمت جگر تو ببین خون چه کاره‌ایم
هوش مصنوعی: اگر عشق ما را به شدت آزرده و زخمی کرده است، تو بی‌هیچ زحمتی وضعیت جگر خود را بررسی کن تا بدانی ما چه شرایطی داریم و خون‌مان چه می‌شود.
قصاب ده اگر چه که ما را بکشت زار
هم می چریم در ده و هم بر قناره‌ایم
هوش مصنوعی: اگر چه قصاب ده ما را به ناحق می‌کشد و ما در حالتی ناگوار به سر می‌بریم، باز هم در کنار همدیگر هستیم و از زندگی در ده لذت می‌بریم.
ما مهره‌ایم و هم جهت مهره حقه‌ایم
هنگامه گیر دل شده و هم نظاره‌ایم
هوش مصنوعی: ما مانند مهره‌ای هستیم که در یک بازی قرار داریم و در این لحظه توجه‌امان معطوف به دل و احساسات‌مان شده است و به اطراف نیز چشم دوخته‌ایم.
خاموش باش اگر چه به بشرای احمدی
همچون مسیح ناطق طفل گواره‌ایم
هوش مصنوعی: سکوت کن، حتی اگر به انسانی مانند احمد، که شبیه مسیح سخن می‌گوید، به‌مانند کودکی در گهواره نظر می‌افکنی.
در عشق شمس مفخر تبریز روز و شب
بر چرخ دیوکش چو شهاب و شراره‌ایم
هوش مصنوعی: در عشق شمس، ما مانند ستاره‌ای درخشان و شعله‌ای آتشین هستیم که در شب و روز در آسمان پرنور می‌تابیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۷۰۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1398/03/13 07:06
محسن حیدرزاده جزی

در لغت نامه دهخدا ذیل پاره و بل ،بیت سوم این غزل به عنوان شاهد مثال آمده است با این شکل :
ما پادشاه پاره و رشوت نبوده ایم
بل پاره دوز خرقه ٔ دلهای پاره ایم
و پاره در این بیت به معنی رشوه است .