گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۹۳

من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم
پشت و پناه فقرم پشت طمع نخارم
نی بند خلق باشم نی از کسی تراشم
مرغ گشاده پایم برگ قفس ندارم
من ابر آب دارم چرخ گهرنثارم
بر تشنگان خاکی آب حیات بارم
موسی بدید آتش آن نور بود دلخوش
من نیز نورم ای جان گرچه ز دور نارم
شاخ درخت گردان اصل درخت ساکن
گرچه که بی‌قرارم در روح برقرارم
من بوالعجب جهانم در مشت گل نهانم
در هر شبی چو روزم در هر خزان بهارم
با مرغ شب شبم من با مرغ روز روزم
اما چو باخود آیم زین هر دو برکنارم
آن لحظه باخود آیم کز محو بیخود آیم
شش دانگ آن گهم که بیرون ز پنج و چارم
جان بشر به ناحق دعویش اختیار است
بی‌اختیار گردد در فر اختیارم
آن عقل پرهنر را بادی است در سر او
آن باد او نماند چون باده‌ای درآرم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم
پشت و پناه فقرم پشت طمع نخارم
هوش مصنوعی: من در عشق خود پاک‌دل و مطمئن هستم و هیچ نیتی برای سودجویی ندارم. پشتوانه‌ام فقر است و به دنبال طمع و جلب ثروت نیستم.
نی بند خلق باشم نی از کسی تراشم
مرغ گشاده پایم برگ قفس ندارم
هوش مصنوعی: من وابسته به دیگران نیستم و تحت تأثیر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرم. همچون پرنده‌ای آزاد هستم و در قفس محدودیت‌ها گیر نکرده‌ام.
من ابر آب دارم چرخ گهرنثارم
بر تشنگان خاکی آب حیات بارم
هوش مصنوعی: من مانند ابری هستم که پر از آب هستم و این آب را بر زمین‌های تشنه نازل می‌کنم تا زندگی ببخشم.
موسی بدید آتش آن نور بود دلخوش
من نیز نورم ای جان گرچه ز دور نارم
هوش مصنوعی: موسی شعله‌ای از آتش را دید که نورانی بود. من هم دلخوشم به نوری که دارم، ای جان، هرچند که از دور آتش نمی‌زنم.
شاخ درخت گردان اصل درخت ساکن
گرچه که بی‌قرارم در روح برقرارم
هوش مصنوعی: درختی که branches آن به سمت چرخش می‌رود، در واقع دارای ریشه‌ای ثابت و ساکن است. هرچند من در ظاهر ناآرام و بی‌قرار به نظر می‌رسم، اما در درونم، حالتی پایدار و آرام دارم.
من بوالعجب جهانم در مشت گل نهانم
در هر شبی چو روزم در هر خزان بهارم
هوش مصنوعی: من موجودی شگفت‌انگیز هستم که جهان در دستانم جای دارد، در حالی که زیبایی‌های نهفته در دل من است. هر شب برای من مانند روز است و در هر فصل پاییز، احساس بهار را دارم.
با مرغ شب شبم من با مرغ روز روزم
اما چو باخود آیم زین هر دو برکنارم
هوش مصنوعی: من شب‌ها همدم پرنده‌های شب و در روزها همدرد پرنده‌های روز هستم، اما زمانی که به خودم فکر می‌کنم، از هر دوی آنها جدا می‌شوم.
آن لحظه باخود آیم کز محو بیخود آیم
شش دانگ آن گهم که بیرون ز پنج و چارم
هوش مصنوعی: در آن لحظه که به خودم بیایم و از حالت بی‌خودی خارج شوم، تمام وجودم را درک می‌کنم که فراتر از محدودیت‌های پنج حس و چهارِ بعدی‌ام است.
جان بشر به ناحق دعویش اختیار است
بی‌اختیار گردد در فر اختیارم
هوش مصنوعی: زندگی انسان به ناحق بر اساس ادعایش شکل می‌گیرد، اما در واقع او در انتخاب‌ها و سرنوشتش به شکل ناخودآگاه تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
آن عقل پرهنر را بادی است در سر او
آن باد او نماند چون باده‌ای درآرم
هوش مصنوعی: عقل با استعداد و هنرمند او تحت تأثیر نیرویی قرار دارد که شبیه به باد است و این نیروی تاثیرگذار نمی‌تواند به مدت طولانی در او باقی بماند، همانطور که شراب نمی‌تواند دائماً در ظرف بماند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۹۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/03/04 13:06
مژگان

در بعضی سایتها قفس را قفص نیز نوشته اند. با توجه به اینکه قفص هم درسته و معرب قفس است آیا ممکنه اصل قفص باشد ضمن اینکه قفص به معنای پای بستن هم هست.